واژه ها معانی واژه ها + معانی واژه ی مورد نظر خود را وارد کنید. جستجو در پارسی ویکی درخواست معنی برای واژه جدید افزودن واژه جدید به همراه معنی آن نتایج جستجو ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی دوربین دوربین .(نف مرکب ) کسی که از دور خوب می بیند. (ناظم الاطباء). دوربیننده . که قدرت دیدن دوردست را دارد. که اشیاءیا اشخاص دوردست ر... دوربین عکاسی نگار افکن ؛ نگر افکن