اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لپه

نویسه گردانی: LPH
لپه . [ ل َپ ْ پ َ / پ ِ / ل َ پ َ / پ ِ ] (اِ) ۞ هر یک از دو قسمت بعض حبوب چون نخود و لوبیا و غیره بطور عموم و نخود سیاه بالخصوص . فلقة. پوست کنده و دونیم شده ٔ نخود سیاه .
- لپه باقلا ؛ باقلای پوست کنده و دو نیمه شده .
- لپه ٔ نخود ؛ هر یک از دو قسمت پوست کنده و جدا شده ٔ نخود.
|| هر یک از دو نیمه ٔ تنه ٔ درخت که از درازا برند. || برگهای اولیه ٔ نبات پس از ایجاد ساقه ٔ اولیه نبات جدید در جنین نباتی . وجود تعداد این لپه ها مایه ٔ امتیاز نباتات دولپه ای از یک لپه ای است . (گیاه شناسی ثابتی ص 508). || صاحب آنندراج گوید: موج و با لفظ زدن مستعمل . میرزا طاهر وحید راست در تعریف نخودپز :
ز سوز دل خود نیایم بخود
چو دریا زند لپه این یک نخود ۞ .
و احتمالاً در این معنی دگرگون شده ٔ لَپّر باشد. رجوع به لپر زدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بی لپه . [ ل َپ ْ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ۞ صفتی در دانه های نباتی . گیاهی که جنین آن فاقد لپه باشد، و این اصطلاح بجای «عدیم الفلق...
تک لپه . [ ت َ ل َپ ْ پ َ /پ ْ پ ِ ] (اِ مرکب ) اصطلاح گیاه شناسی در تقسیم بندی گیاهان که در دانه ٔ آنها فقط یک لپه است مانند گندم و خرما. ای...
لپه سر. [ ل َ پ َ س َ ] (اِخ ) نام دهی به تنکابن .(مازندران و استراباد رابینو ص 105 بخش انگلیسی ).
لپه زنگ . [ ل َ پ ِ زَ ] (اِخ ) نام ده کوچکی از بخش ری ، شهرستان تهران . دارای 47 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
لپه دوگا. [ ل ُ پ ِ دِ وِ ] (اِخ ) ۞ فلیکس . شاعر اسپانیولی ، مولد مادرید. مؤلف بیش از دو هزار قطعه تآتر فکاهی و غم انگیز که نماینده ٔ قوه ٔ ...
لپه رودبار. [ ل َ پ َ ] (اِخ ) موضعی در ایران و دِمرگان از وی نام برده است .(مازندران و استراباد رابینو ص 153 بخش انگلیسی ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.