گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تاک نشان نویسه گردانی: TAK NŠAN تاک نشان . [ ن ِ ] (نف مرکب ) که تاک نشاند. تاک نشاننده . رزبان . کشاورز تاک . کشت کننده ٔ رز : بودم آن روز من از طایفه ٔ دردکشان که نه از تاک نشان بود و نه از تاک نشان . جامی (دیوان چ هاشم رضی ص 591).رجوع به تاک شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود