قشار
نویسه گردانی:
QŠAR
قشار. [ ] (اِ) قشور محلب و دبق است . (فهرست مخزن الادویه ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قشار. [ ق ُ ] (اِخ ) نام جایی است ، و در اشعار خداش از آن یاد شده است . (از منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
قشعر. [ ق ُ ع ُ ] (ع اِ) خیار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). و این به لغت مردم جوف است در یمن . (اقرب الموارد). قشعور.