مازرون
نویسه گردانی:
MAZRWN
مازندران استانی در شمال ایران و در کرانههای جنوبی دریای مازندران میباشد. ساری بزرگترین شهر و مرکز مازندران می باشد. این استان هم مرز با استانهای گلستان، سمنان، تهران، قزوین و گیلان میباشد. [۱] قله دماوند مرتفعترین قله ایران در مازندران و در شهرستان آمل قرار دارد.این استان از لحاظ جاذبه های گردشگری وجذب توریست رتبه یکرا در ایران دارا است و از جنگل ، دریا سود بسزایی می برد.این استان یکی از پرجمعیتترین مناطق از لحاظ تراکم جمعیتی و یکی از غنیترین آنها از لحاظ منابع گوناگون زیرزمینی میباشد. این استان دارای ۱۹ شهرستان است. مرکز این استان شهرستان ساری میباشد.
مردم مازندران به زبان مازندرانی یا تبری و فارسی سخن میگویند.مازندران با جمعیتی بیش از (۳) میلیون نفر و حدود 4/3 درصد جمعیت کشور از وسعتی معادل 1/46درصد ایران برخوردار است. اما قرار گرفتن آن در ساحل جنوبی بزرگترین دریاچه جهان موسوم به ‹‹ دریای کاسپین›› یا ‹‹مازندران ›› و همجواری با چهار کشور ساحلی این دریا یعنی ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و آذربایجان از یک سو و قرار گرفتن در شمال کلان شهر تهران (پایتخت ایران) از موقعیت جغرافیایی استراتژیکی برخوردار است. امتیاز حمل و نقل دریایی با کشورهای همسایه از طریق بندر قدیمی نوشهر، و (منطقه ویژه) و مجتمع بندری جدید امیرآباد بهشهر و اسکله نفتی نکا در شرق مازندران، اتصال آن به شبکه سراسری راه آهن کشور، وجود سه فرودگاه (بین المللی) ساری، نوشهر و رامسر، برخورداری از سه جاده شوسه ارتباطی با استان تهران، و اقدام به سرمایه گذاری در طرح در دست ساخت بزرگراه تهران ـ شمال (نوشهر) با امکان دسترسی سریع با فاصله کوتاه ۱۲۰ کیلومتر ارتباط تهران ـ مازندران، عبور خطوط بین المللی فیبر نوری، شبکه ارتباطی بسیار قوی و گستردهای را در مسیر کریدور بین المللی شمال ـ جنوب از هلسینکی (فنلاند)، به بندر لاوان (روسیه) تا ساحل دریای مازندران فراهم آوردهاست.و همچنین جاده بین المللی هراز در این استان باعث تردد های بالایی شده است.
دسترسی به زیر ساختهای مناسب ارتباطی، بهمراه تسهیلات ویژه زیر بنایی آب و برق و گاز همراه با شرایط آب و هوایی معتدل، اراضی بسیار حاصلخیز، طبیعت گوناگون و مفرح ساحلی، دشتی، جنگلی و کوهستانی مساعد برای توسعه صنعت گردشگری و دسترسی به بازارهای هدف داخلی و خارجی، امکان توسعه سریع را در قالب بخشهای محوری گردشگری، کشاورزی، صنعتی و تجاری، فناوری اطلاعات و ارتباطات را یکجا در خود گرد آوردهاست. همچنین برخورداری از میراث فرهنگی غنی و بیشترین نرخ دانش آموختگان با تحصیلات دانشگاهی مازندران در بین استانهای کشور، شرایط مناسبی برای گسترش سرمایه گذاری داخلی و خارجی استان در سطح منطقه شمال و ایران فراهم آوردهاست.
محتویات [نمایش]
شهرستانها [ویرایش]
نقشه استان مازندران به تفکیک شهرستان
دریای خزررامسرتنکابنچالوسنوشهرنورمحمودآبادآملبابلسربابلقائمشهرجویبارسوادکوهسارینکابهشهرسمنانتهرانگیلانگلستانقزوین
شهرستانهای استان مازندران
شهرستان جمعیت (۱۳۸۹) مساحت پیش شماره تلفنی
شهرستان آمل ۳۶۰،۴۰۹ ۳۱۸۵ ۰۱۲۱
شهرستان بابل ۴۸۸،۰۵۴ ۱۴۳۱ ۰۱۱۱
شهرستان بابلسر ۱۲۳،۸۵۹ ۱۳۵ ۰۱۱۲
شهرستان بهشهر ۱۶۲،۳۳۶ ۰۰۰ ۰۱۵۲
شهرستان جویبار ۷۳،۱۸۸ ۰۰۰ ۰۱۲۴
شهرستان چالوس ۱۲۷،۶۹۴ ۰۰۰ ۰۱۹۱
شهرستان رامسر ۷۰،۸۴۳ ۰۰۰ ۰۱۹۲
شهرستان ساری ۵۱۴،۸۳۷ ۳۹۱۴ ۰۱۵۱
شهرستان سوادکوه ۷۰،۵۹۰ ۲۰۷۸ ۰۱۲۴
شهرستان تنکابن ۱۵۴،۸۶۹ ۲۱۴۰ ۰۱۹۲
شهرستان عباس آباد ۴۷،۵۰۶ ۰۰۰ ۰۱۹۲
شهرستان فریدونکنار ۵۸،۳۳۶ ۰۰۰ ۰۱۱۲
شهرستان قائمشهر ۳۰۶،۷۳۹ ۰۰۰ ۰۱۲۳
شهرستان گلوگاه ۴۱،۰۱۳ ۰۰۰ ۰۱۵۲
شهرستان محمودآباد ۹۴،۰۶۰ ۰۰۰ ۰۱۲۲
شهرستان میاندورود ۰۰،۰۰۰ ۰۰۰ ۰۱۵۲
شهرستان نکا ۱۰۹،۸۰۶ ۰۰۰ ۰۱۵۲
شهرستان نوشهر ۱۲۳،۱۳۹ ۰۰۰ ۰۱۹۱
شهرستان نور ۱۱۰،۰۵۸ ۰۰۰ ۰۱۲۲
طبیعت [ویرایش]
شالیزاری در مازندران
خانهای در میان جنگلهای مازندران
مازندران به خاطر جغرافیای گوناگون آن که شامل جلگهها، علفزارها، بیشهها و جنگلهای هیرکانی با صدها گونه گیاهی منحصر به فرد در جهان است و آب و هواهای گوناگون از سواحل شنی با پستترین نقطه، تا کوهستانهای ناهموار و برف پوشیده البرز با داشتن یکی از هفت آتشفشان معروف دنیا، کوه دماوند، شناخته شدهاست. رشته کوههای البرز همچون سدی بلند مازندران را به دو قسمت جلگهای و کوهستانی تقسیم نموده و آن را از قسمت داخلی ایران جدا میسازد. قسمتی از البرز غربی و تمام البرز مرکزی و بخشی از البرز شرقی در محدوده این استان قرار دارد و شیب زمین از منطقه کوهستانی به سوی جلگه و دریا کاهش مییابدو رشته کوههای البرز دارای رشته کوههای فرعی است که از جنوب به شمال و یا به موازات دریا کشیده شدهاست. از مرتفعترین قلل مازندران میتوان (بادله کوه) (کوه چنگی) و (کوه سفید) را در شهرستان ساری نام برد. بلندترین قلههایی که به موازات دریا کشیده شده عبارتند از (تخت سلیمان) با بیش از ۴۰۰۰ متر ارتفاع از سطح دریا در جنوب شرقی شهرستان تنکابن و (قله شور) (کلارآباد) و (سیاه سنگ) در شهرستان نوشهر.
آب و هوا [ویرایش]
آب و هوای مازندران با توجه به وجود دریا، کوه و جنگل به دو نوع معتدل مرطوب و کوهستانی تقسیم میشود. آب و هوای معتدل و مرطوب: وجود دریای مازندران و رشته کوههای البرز و نزدیکی این دو مظهر طبیعت به یکدیگر در نواحی جلگهای تا کوهپایههای شمالی البرز، آب و هوای معتدل و مرطوب را به وجود آوردهاست، تابستانهای آن به ویژه در سواحل دریا، گرم و مرطوب است. زمستانهای این نواحی معتدل و مرطوب و به ندرت یخ بندان میشود.
آب و هوای کوهستانی شامل آب و هوای معتدل کوهستانی و آب و هوای سرد کوهستانی است. دوری از دریا و افزایش تدریجی ارتفاع در اراضی جلگهای، تغییرات خاصی را در آب و هوای این استان پدید آوردهاست. به طوری که در ارتفاعات ۱۸۰۰ تا ۳۰۰۰ متری، آب و هوای معتدل کوهستانی با زمستانیهای سرد و یخ بندان طولانی و تابستانهای کوتاه و معتدل وجود دارد. در ارتفاعات بالای ۳۰۰۰ متر که دمای هوا به شدت پایین میآید، دارای زمستانی هاس سرد همراه با یخ بندان طولانی و تابستانها کوتاه و خشک است. در این نواحی هوا غالباً برفی است و در ارتفاعات مهم چون تخت سلیمان و دماوند یخچالهای کوهستانی و طبیعی ایجاد شدهاست. میانگین میزان ریزش باران در این استان کمتر از گیلان است.
منابع آب [ویرایش]
دریای مازنداران(کاسپین) بزرگترین دریاچه جهان است. این دریا با وسعتی حدود ۴۳۸۰۰۰ کیلومتر مربع، بزرگترین دریاچه جهان به شمار میرود. و در بین کشورهای ایران، روسیه، ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان واقع شدهاست. سطح آب این دریاچه در دورانهای گذشته بالاتر از سطح دریاهای آزاد بودهاست.۰۸۷/۰ از آب رودخانههای ولگاو اورال در روسیه ۰۷/ ۰ رودخانههای سواحلی غربی و ۵/۰ رودخانه سواحلی جنوبی در ایران به این دریا میریزد. حجم آب دریای مازندران ۷۹۳۱۹ کیلومتر مکعب است. این دریاچه یکی از میدانهای گسترده و غنی نفتی جهان است.
رودها [ویرایش]
بیشتر رودهای جاری در مازندران دایمی هستند. در نواحی کوهستانی در فصل زمستان واوایل بهار پر آب و در تابستان ها کم آب و گاهی خشک است. طول رودهای غرب این استان به دلیل نزدیک بودن کوه به دریا کوتاه تر و رودهای شرقی طولاتی تر است. رودهایی که به جنوب به شمال در جریان است عبارتند از: رودهای هراز، چالوس، تجن، تالار و بابل که به دریای مازندران میریزد. از دیگر منابع آب این استان دریاچههای کوچک محلی است که به هنگام طغیان رودها در قسمتهایی که سطح آبهای زیرزمینی بالا است به وجود میآید و برای کشاورزی، صید و شکار مورد استفاده قرار میگیرد. نوع دیگر ذخایر آبی و مهار سیلاب (آب بندان) است که در آن ماهی پرورش مییابد. دریاچه دایمی (ولشت) یا (سما) در شمال غربی مرزن آباد شهرستان چالوس یکی دیگر از منابع آبی طبیعی است که از جوشش چشمههای اطراف تشکیل شده و از جاذبههای گردشگری استان است. در مازندران چشمههای آب معدنی فراوانی یافت میشود که خاصیت درمانی دارد و در معالجه امراض پوستی، مفصلی، عصبی، و گوارشی موثرند، چشمههای (آب اسک) (لاریجان) (آملو) و (استراباکو) در شهرستان آمل در امتداد جاده هراز و حمامهای آب معدنی (گوگردی) در شهرهای رامسر و کتالم و سادات محله شهرستان رامسر و رینه بخش لاریجان شهرستان آمل از آن جملهاند.
سدها [ویرایش]
سد لار در استان مازندران یکی از سدهای خاکی تأمینکننده آب آشامیدنی حوالی تهران و تأمینکننده آب مورد نیاز آبیاریهای کشاورزی منطقه میباشد. این سد در ۷۵ کیلومتری شمال شرق تهران و در ۱۰۰ کیلومتری شهر آمل قرار دارد.مطالعات احداث این سد از سال ۱۳۳۰ آغاز شد و در نهایت در سال ۱۳۶۱ گشایش یافت.سطح حوزه آبریز این سد بالغ بر مساحت ۶۷۵ کیلومتر مربع میباشد و متوسط جریان آب سالانه ۴۸۱ میلیون متر مکعب دارد. از انتقال آب این سد و پیوستن آب آن به سد لتیان، جهت استفاده در نیروگاههای منطقه برای تولید متوسط سالانه ۱۵۰ هزار مگاوات ساعت انرژی برق-آبی استفاده میشود.دریاچه سد لار به دلیل نزدیکی به کوه دماوند و واقع بودن در منطقه دشت لار به یکی از گردشگاههای ایران تبدیل شده است که در سالهای اخیر بعنوان مراکز پرورش ماهی قزل آلا و ماهیگیری و همچنین ورزشهایی چون اسکی روی آب از آن استفاده میشود.اطراف این دریاچه در ماه اردیبهشت مملو از شقایق میشود که بر زیباییهای این منطقه می افزاید.بودجه برآورد شده برای ساخت سد، دویست میلیون دلار بود.
سد سلیمان تنگه [ویرایش]
نوشتار اصلی: سد شهید رجایی
در ۴۵ کیلومتری جنوب باختری ساری در نزدیکی روستای افراچال در منطقهای کوهستانی و سر سبز واقع شدهاست. این سد در سال ۱۳۷۹ برای بازدید مسافرین و گردشگران آماده شدهاست. اقامت شبانه در کنار رودخانه تجن، بازدید از تاج سد با گرفتن بلیط در روزها ممکن بوده و در این سد امکانات قایقرانی و اسکی روی آب برای گردشگران فراهم شدهاست. دهکده آرامش، تاج سد، اسکله شیرین رود و قهوه خانه تلاونگ از جمله مکانهای تفریحی سد سلیمان تنگه یا همان سد شهید رجایی میباشند.[۲]
تاریخ [ویرایش]
تاریخ تبرستان
[نمایش]پیش از تاریخ
[نمایش]اقوام
[نمایش]حکام پیش از اسلام
[نمایش]سلسلههای ساسانیتبار
[نمایش]سلسلههای اسلامی
[نمایش]معاصر
ویرایش
نوشتار اصلی: تاریخ تبرستان
غار هوتو
با کشفیات دانشمندان در غارهای هوتو و کمربند، گواهی بر زندگی انسانها در ۷۵ هزار سال پیش از این بدست آمدهاست، علاوه بر این، باستانشناسی در گوهر تپه، که ثابت کرد مازندران بیش از ۶ هزار سال پیشینه تمدن شهری دارد، مازندران را به یکی از مهترین پایگاههای باستانشناسی در منطقه خاورمیانه و جهان شناساندهاست و آن در فرهنگ سازی و تمدن شهرنشینی مردم در ایران نقش مهمی را ایفا کردهاست، در حالی که آمل شهری که آن را دومین شهر کهن ایران می خوانند هم در این استان جا دارد و تاریخ آمل جزو تاریخ های اول شهری است که در زمان مردم آمارد یا همان آماردیان شکوفا شده است. مازندران جزوی از قلمرو پادشاهی ورگانا، و پس از آن یکی از استانهای مهم پادشاهی تبرستان (که پس از شاه عباس تبرستان ایالتی از ایران و مازندران استانی از این ایالت شد)، بودهاست. مردم بومی آن تپوری (مازندرانی)وآمارد و گیلک هستند،مازندران اولین پایگاه اسلامی و شیعه دوازده امامی است و خاندان مرعشی و خاندان ناصر الحق اطروش هم در مازندران به پایتخت گری آمل بوده اند.
آرش کمانگیر که از آمل به مرو تیر انداخت
مازندران (تبرستان) تنها ناحیهای از ایران است که در دوره اول فتوحات اعراب (۶۴۹-۶۳۷ میلادی) و حتی در زمان بنی امیه تسخیر نشد و در زمان بنی عباس (۷۶۵ میلادی) ضمیمه شد.
اقتصاد مازندران کاملاً به طبیعت پرنعمتش وابستهاست، که از راه کشاورزی و مواد غذایی با داشتن بالاترین تولید فرآوردههای غذایی دریایی و جنگلی و صنعتی در میان همه مناطق ایران و کشورهای همسایه از جمله خاویار، در این استان مورد بهره برداری واقع میشود، همچنین، صنعت گردشگری، که هر ساله بیش از دوازده میلیون مسافر از مازندران دیدن میکنند.غرب مازندران از نظر دریایی و شهر و مرکز مازندران از نظر سرسبز بودن جنگل های انبوه دارای اهمیت بوده و در ایران خود را در صدر استان گردشگری جای داده است.
نام مازندران [ویرایش]
برخی ریشه نام مازندران را آمیختهای از ماز به معنی بزرگ و نیز میانه، ایندیرا و آن پس وند مکان دانستهاند و در نتیجه عبارت «مازیندیران» را به معنی جایگاه دیو بزرگ، ایندیرا میدانند. گواه آن را هم شاهنامه دانستهاند که در آن از مازندران به عنوان جایگاه دیو سفید نام بردهاست و نیز ایندیرا را کوهی دانستهاست در میانه این سرزمین. بر پایه همین موضوع ملک الشعراء بهار بیت زیر را سرودهاست:
قله دماوند در استان مازندران
ای دیو سپید پای در بند! ای گنبد گیتی! ای دماوند!
از سیم به سر یکی کلهخود زآهن به میان یکی کمربند
تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر، چهر دلبند
با شیر سپهر بسته پیمان با اختر سعد کرده پیوند
چون گشت زمین ز جور گردون سرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت ز خشم بر فلک مشت آن مشت تویی تو ای دماوند!
تو مشت درشت روزگاری از گردش قرنها پس افکند
ای مشت زمین! بر آسمان شو بر ری بنواز ضربتی چند
نی نی، تو نه مشت روزگاری ای کوه! نیم ز گفته خرسند
تو قلب فسردهی زمینی از درد ورم نموده یک چند
شو منفجر ای دل زمانه! وآن آتش خود نهفته مپسند
خامش منشین، سخن همی گوی افسرده مباش، خوش همی خند
ای مادر سر سپید! بشنو این پند سیاه بخت فرزند
بگرای چو اژدهای گرزه بخروش چو شرزه شیر ارغند
نام کهن و اصلی مازندران تبرستان است که در واقع تپورستان بوده و علت نامگذاری آن وجود قوم؛ البی که درآن وجود دارد به نام قوم تپور میباشد که از شهر بایل تا شهر گرگان امتداد دارد و مرکز آنها ساری (در منابع یونانی زادراکارتا) بود. از اقوام دیگر مازندران قوم آمارد است که مرکز آن آمل و از آمل تا تنکابن و قوم کادوس از تنکابن تا رامسر هستند. برخی نام مازندران را به شکل ماز + اندر + آن میدانند. ماز در زبان مازندرانی به زنبور عسل گفته میشود و کسانی که این ریشه یابی را پذیرفتهاند معنای مازندران را «جایی که زنبورعسل در آن هست» میدانند. به باوری دیگر، نام مازندران برگرفته از کوه ماز است. پس مازندران سرزمینی است که کوه ماز در آن جای دارد(ماز+اندر+آن). رشته کوه ماز در جنوب مازندران، در راستای غرب به جنوب شرق کشیده شده است. رشته کوه ماز همان دوبرار در دشت لار و پلور است که تا فیروزکوه پیش می رود. در لاسم و در میان این رشته کوه، قله های بلندی مانند انگمار، سیاه کمر دیده می شود که یکی از آنها قله بلند ماز است. منوچهری دامغانی (قرن پنجم) واژه " ماز" را به همراه مازندران در یک بیت می آورد:
برآمد یکی ابر مازندران *** چو مار شکنجی و و ماز اندر آن
می دانیم منوچهری دامغانی سراینده زبردستی در ترسیم طبیعت در سروده های خود بوده و همچنین سالها در مازندران زیسته است. "ماز" در اینجا همان کوه ماز است که ابرها چون ماری به خود پیچیده، آن کوه را در بر گرفته اند. گروهی، ماز را پیچ و خم می دانند، ولی واژه "شکنج" در "مار شکنجی" همان پیچ و خم است و آوردن واژه ای دیگر ( که ماز باشد) به معنی پیچ و خم در اینجا، درست نمی نماید. عدهای نیز به این دلیل که سابقا این سرزمین مملو از گوزن بوده و مازن نیز به معنای گوزن بوده و از طرفی دران را نیز به معنای درندگان میباشد اینطور استنباط کردهاند که دران به معنای درنده کنایه از ببر مازندران است وچون این سرزمین در گذشته مملو گوزن و ببر بوده مردم آن سرزمین را به این نام خواندند. مازندران کنونی در درازای تاریخ، شاهد وقایع و اتفاقات فراوان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بودهاست. در اهمیت سرگذشت وقایع تاریخی این استان، کافی است که گفته شود هیچ یک از مناطق ایران به اندازه این سرزمین، شاهد رویدادهای تاریخی نبودهاست.
به همین سبب است که نویسندگان و مورخان ایرانی و خارجی، فراز و نشیبهای تاریخی این سرزمین را در کتابهایی به رشته تحریر در آوردهاند. از آثار نویسندگان روسی در باره مازندران، تاریخ مازندران و استرآباد تالیف رابینو، و از آثار نویسندگان مازندرانی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران تالیف میر ظهیرالدین مرعشی، و از آثار نویسندگان ایرانی، تاریخ تبرستان به کوشش اردشیر برزگر و مازندران از قدیمترین ایام تا به امروز، نوشته دکتر محمد مشکور را میتوان نام برد. اما این که نام مازندران از چه زمانی در این سرزمین متداول شد اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از مورخان معتقدند از زمان ابن اسفندیار و یاقوت، بجای هیرکانیا کلمه مازندران بکار برده شدهاست عدهای هم تاریخ بکارگیری واژهٔ مازندران را از سده چهارم هجری قمری به بعد میدانند.
ببر مازندران
اسب خزر
چنین گفت کز شهر مازندران یکی خوشنوازم ز رامشگران
اگر در خورم بندگی شاه را گشاید بر تخت او راه را
برفت از بر پرده سالار بار خرامان بیامد بر شهریار
بگفتا که رامشگری بر درست ابا بربط و نغز رامشگرست
بفرمود تا پیش او خواندند بر رود سازانش بنشاندند
به بربط چو بایست بر ساخت رود برآورد مازندرانی سرود
که مازندران شهر ما یاد باد همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گلست به کوه اندرون لاله و سنبلست
هوا خوشگوار و زمین پرنگار نه گرم و نه سرد و همیشه بهار
نوازنده بلبل به باغ اندرون گرازنده آهو به راغ اندرون
همیشه بیاساید از خفت و خوی همه ساله هرجای رنگست و بوی
گلابست گویی به جویش روان همی شاد گردد ز بویش روان
دی و بهمن و آذر و فرودین همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار به هر جای باز شکاری به کار
سراسر همه کشور آراسته ز دیبا و دینار وز خواسته
بتان پرستنده با تاج زر همه نامداران به زرین کمر
نماد ها [ویرایش]
نماد مازندران قله دماوند، ببر مازندران، اسب خزر، دریا و جنگل است.
مشاهیر [ویرایش]
نیما یوشیج (زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشیدی در دهکده یوش استان مازندران - درگذشته ۱۳ دی ۱۳۳۸ خورشیدی در شمیران استان تهران) شاعر معاصر ایرانی و بنیانگذار شعر نو فارسی است.
رضا شاه (زاده ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ خورشیدی در دهکده آلاشت استان مازندران - درگذشته ۴ مرداد ۱۳۲۳ خورشیدی در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی) سرشناس به رضاخان سردارسپه و پس از آن رضاشاه، شاه ایران (از ۱۳۰۴ خورشیدی تا ۱۳۲۰ خورشیدی) و بنیانگذار دودمان پهلوی بود.[۳]
محمدولی تنکابنی (۱۳۰۵-۱۲۲۶هجری خورشیدی) معروف به سپهسالار اعظم یکی از دو فاتح معروف تهران در جریان انقلاب مشروطه و پنج دوره رئیسالوزرای ایران بود.
خسرو سینایی (زادهٔ ۹ دی ۱۳۱۹ در ساری) کارگردان و فیلمنامهنویس نامدار مازنی است، که موفق به دریافت نشان شوالیه جمهوری لهستان از سوی رییسجمهور این کشور شده است. او این نشان را به خاطر ساخت فیلم مستند مرثیه گمشده که روایتگر مهاجرت هزاران لهستانی به ایران در ایام جنگ جهانی دوم است، دریافت کرد. همچنین ایشان نخستین کارگردان ایرانی است که پس از انقلاب اسلامی موفق به کسب جایزه از یک جشنوارهٔ بین المللی گردیده است.
امیر پازواری معروف به شیخالعجم و امیرالشعرا از شاعران مازندرانی دوران حکومت صفویان است که به زبان مازندرانی شعر میسراییده است.[۴] [۵]
طالب آملی محمد طالب آملی شاعر بزرگ ایرانی (زاده ۹۹۴ - ۱۰۳۶ هجری قمری در آمل) متخلص به طالب، معروف به طالبا و ملک الشعرا، از شاعران سده یازدهم هجری قمری میباشد.
سید عبدالحسین مختاباد (زاده ۱۳۴۵- روستای امره ساری) آهنگساز و خواننده موسیقی سنتی ایرانی است. وی در عرصه موسیقی تاکنون بیش از ۱۴ اثر تولید کردهاست. او فارغالتحصیل کارشناسی علوماجتماعی از دانشگاه تهران، کارشناسی زبان انگلیسی از دانشگاه یورک کانادا، کارشناسی موسیقی از دانشگاه اوتاوا کانادا و دکترای موسیقی (آهنگسازی و اجرا) از دانشگاه گلداسمیت انگلستان میباشد.
فرهنگ شریف استاد فرهنگ شریف، (۱۳۱۰، آمل - )، از نوازندگان سرشناس تار ایرانی است.
مسلم بهادری (متولد تنکابن) از استادان نامدار و پیشکسوتان پزشکی امروزین در ایران است. وی پزشکی را در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران آموخت و در همان دانشگاه تخصص آسیبشناسی نیز گرفت. سپس به انگلستان رفت و دوره دانش افزایی در رشته آسیبشناسی بیماریهای قلب و ریه را گذراند. آنگاه به تهران بازگشت و در جوانی به جایگاه استادی کامل دانشگاه تهران رسید. ایشان مدتی را نیز در دانشگاه کالیفرنیا به تدریس گذراند. هم اکنون مسلم بهادری استاد ممتاز دانشگاه تهران است و ریاست فرهنگستان علوم پزشکی در بخش دانشهای بنیادین را بر عهده دارد.
پرویز ناتل خانلری پرویز ناتل خانلری (زاده اسفندماه ۱۲۹۲ در مازندران - درگذشته ۱ شهریور ۱۳۶۹) ادیب، سیاست مدار، زبانشناس، نویسنده و شاعر معاصر ایرانی است.
اسپهبد مرزبان یکی از ملوک طبرستان و از شاهزادگان آل باوند بود. وی به زبان طبری کتابی به نام مرزباننامه نوشت. این کتاب به سبک کلیله و دمنه و از زبان حیوانات میباشد که محمدبن غازی آن را ترجمه کرد و روضهٔ العقول نامید. بعد از وی در قرن هفتم قمری سعدلادین وراوینی آن کتاب را تصحیح و به فارسی ترجمه کرد. علاوه بر این کتاب از وی دیوان شعری نیز به جا مانده است که "نیکینامه" نامیده شده است. در شعرای مازندران و گرگان نام وی مرزبان بن رستم بن شروین و دیوان او را گیلنامه ذکر کردهاند.
احمد مشیرالسلطنه میرزا احمدخان مشیرالسلطنه از نخستوزیران دوران مشروطه و محمدعلیشاه قاجار بود. بیش از دو ماه این مقام را نداشت و پس از او ناصرالملک به مقام ریاست وزرایی رسید.
عبدالله موحد (زاده ۲۹ اسفند ۱۳۱۸ در بابلسر) کشتیگیر بازنشسته کشتی آزاد میانوزن اهل ایران است. وی با ۶ مدال طلای جهان و المپیک در فهرست مشاهیر کشتی ایران به همراه غلامرضا تختی در رتبه اول و در تالار افتخارات فیلا در جایگاه یازدهم جهان قرار دارد.
امامعلی حبیبی متولد ۵ خرداد ۱۳۱۰ کشتیگیر ایرانی است . وی در حالیکه بیمار بود، موفق به کسب مدال طلای بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۵۶ در وزن ۶۷ کیلوگرم شد.او در دوران حضورش در عرصه جهانی معروف به سریعترین کشتی گیر جهان بود و معروف است که در مسابقههای جهانی تهران موفق شد دو تن از بزرگان کشتی جهان واختانگ بالاوادزه از شوروی و اسماعیل اوغان از ترکیه را مجموعا در کمتر از سه دقیقه ضربهفنی کند.
بهداد سلیمی بهداد سلیمی کرد آسیابی (زادهٔ ۱۳۶۸ در قائمشهر) وزنهبردار ایرانی دستهٔ فوق سنگین و دارندهی رکورد یک ضرب جهان در این وزن با ۲۱۴ کیلوگرم است.
احمد کشوری در تیرماه ۱۳۳۲ در کیاکلا ( بین قائمشهر و جویبار ) در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و در جنگ تحمیلی به شهادت رسید.
علیاکبر شیرودی سروان خلبان علی اکبر قربان شیرودی (دی ۱۳۳۴ بالاشیرود تنکابن - ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ بازی دراز) خلبان جنگی ایرانی بود.
شیخ فضلالله نوری، (۱۲۸۸-۱۲۲۲) زاده روستای لاشک در منطقه کجور مازندران پسر ملاعباس نوری مازندرانی (کجوری) معروف به شیخ فضلالله یا حاجی شیخ فضلالله از مجتهدان شیعه دوازده امامی و از منتقدین انقلاب مشروطه ایران بود که به علت انتقادهایش که بیشتر جنبه مذهبی داشت، به حمایت و همراهی از محمد علی شاه شهرت داشت. وی پس از فتح تهران، در میدان توپخانه به دست مشروطهخواهان به دار آویخته شد.
علی لاریجانی با نام کامل علی اردشیر لاریجانی (زادهٔ ۱۳۳۶ در نجف) سیاستمدار بزرگ ایرانی است.علی لاریجانی فرزند حاج میرزا هاشم آملی است. پدر او متولد آمل بود. وی پیش از این رییس سازمان صدا و سیما و وزیر ارشاد و دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده است و هماکنون، نماینده و رئیس هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه قم است.[۶]
صادق لاریجانی با نام کامل صادق اردشیر لاریجانی (زادهٔ ۱۳۳۹ در نجف) بیشتر شناختهشده با عنوان صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه ایران و از اعضای فقهای شورای نگهبان است.
ناطق نوری (زاده ۱۳۲۲ در نور) عضو جامعه روحانیت مبارز و رئیس کنونی دفتر بازرسی علی خامنهای است. وی در دورههای اول، سوم، چهارم و پنجم نماینده و دورههای چهارم و پنجم رییس مجلس شورای اسلامی بوده است.زادگاه وی روستای اوزکلا (در نزدیکی روستای یوش زادگاه نیما یوشیج)از توابع شهرستان نور در استان مازندران میباشد. نمایندگی روح الله خمینی در وزارت جهاد سازندگی و وزارت کشور در دولت موقت محمد رضا مهدوی کنی و دولت اول میرحسین موسوی (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴) از دیگر سمتهای او بودهاست.[۷]
اسفندیار رحیممشایی (زادهٔ آبان ۱۳۳۹ در روستای مشا از توابع رامسر[۳]) سیاستمدار ایرانی و رئیس دفتر و سرپرست نهاد ریاست جمهوری ایران، دبیر کمیسیون فرهنگی دولت، ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری، رئیس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی، جانشین رئیسجمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، رئیس مرکز ملی جهانیشدن، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت ایران و نماینده ویژه رئیسجمهور در امور خاورمیانه است.
علی کردان عوضعلی کردان معروف به علی کُردان (۱ آبان ۱۳۳۷ در شهرستان ساری - ۱ آذر ۱۳۸۸ در تهران)، وزیر کشور دولت محمود احمدینژاد بود.
حسن حسن زاده آملی حسن طبری آملی مشهور به حسن حسنزاده آملی و علامه حسنزاده (زاده ۱۳۰۷) (فرزند عبدالله) روحانی مجتهد و ریاضیدان، استاد حوزه، ستاره شناس، فلسفه و اندیشه است.
عبدالله جوادی آملی (زاده ۱۳۱۲ در آمل) مفسر قرآن، استاد فلسفه اسلامی، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، فیلسوف، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، صاحب تفسیر در دست تدوین تسنیم، از امامان جمعه موقت پیشین قم و یکی از مراجع تقلید شیعه ایرانی است.
سید ابوالحسن شمسآبادی سید ابوالحسن آلرسول معروف به آیتالله شمسآبادی مازندرانی (۱۲۸۶ - ۱۸ فروردین ۱۳۵۵) روحانی ایرانی بود.
محمدتقی فلسفی با نام کامل محمد تقی فلسفی تنکابنی که در در ۱۲۸۶ در تهران متولد شد. سخن ران شهیر در ۶ سالگی به دبستان توفیق رفت و به تحصیل صرف و نحو و مقدمات علوم دینی پرداخت. فلسفی در سال ۱۳۷۷ درگذشت و در باغ طوطی (صحن شاهعبدالعظیم) دفن شد.در ۱۲۸۶ در تهران متولد شد. در ۶ سالگی به دبستان توفیق رفت و به تحصیل صرف و نحو و مقدمات علوم دینی پرداخت. فلسفی در سال ۱۳۷۷ درگذشت و در باغ طوطی (صحن شاهعبدالعظیم) دفن شد.
پسر شهر آشوب با نام کامل ابوجعفر، محمد بن على بن شهرآشوب بن ابونصر بن ابوالجیش مازندرانى ملقب به رشیدالّدین و عزالدّین و مشهور به اِبنِ شَهْرْآشوب ساروی (۴۷۵ - ۱۲ شهریور ۵۷۱ هجری خورشیدی، ۱۰۹۶ - ۲۷ اوت ۱۱۹۲ میلادی)، مفسر، محدث، ادیب و فقیه بزرگ شیعه است. تنها یکجا[۱] کنیهاش «ابوعبدالله» آمده و از آنجا وارد منابع اخیر شدهاست.
فخر رازی با نام کامل محمد بن عمر بن حسین بن علی طبرستانی، فقیه و فیلسوف مسلمان ایرانی که درسال ۵۴۴ هجری قمری در ری متولد شد و وفاتش در سال ۶۰۶ هجری، در هرات اتفاق افتاد. پدرش ضیاء الدین عمربن حسین آملی است که اصلا از طبرستان آمل می باشد،لقبش فخرالدین است و به امام رازی یا امام فخر رازی نیز شهرت دارد. او بر علوم عقلی و نقلی، تاریخ، کلام، فقه، اصول و علوم ادبی عصر خود تسلط کامل داشت. کتابهایش در دوران حیاتش بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به عنوان کتب درسی از آنها استفاده میشد
ابن ربن طبری اِبْن ِرَبَّن طَبری، با عنوان کامل ابوالحسن علی بن سهل، پزشک بزرگ ایرانی سده ۳ قمری (۹ میلادی)است استاد محمد زکریا رازی.از تاریخ تولد و درگذشت،، نام دقیق او و پدرش اطلاعات درستی در دسترس نیست ولی زادگاه او در آمل بوده و مهمترین اطلاعاتی که دربارهٔ زندگی او در دست است، اطلاعاتی است که خود در کتابهایش آوردهاست.
محمد بن محمود آملی پزشک، فیلسوف شهیر ایرانی از مازندران که در قرن چهارم میزیست. علامه محمد بن محمود ملقب به شمس الدین آملی از علما و محققین و پزشک بزرگ شیعه در قرنهای هفتم و هشتم هجری است.
ابوسهل بیژن کوهی بوسهل بیژن بن رستم کوهی یا ابوسهل کوهی طبرستانی ریاضیدان و ستارهشناس سدهٔ دهم ایرانی و اهل مازندران زاده یکی از کوه های لاریجان بود. او کتابی دربارهٔ نواقص مسائل ارشمیدس نوشت و اولین بار اقدام به محاسبه نصف النهار نمود.
محمد بن جریر طبری محمد بن جریر طبری (زادهٔ ۲۲۴ در آمل یا طبرستان – درگذشتهٔ ۳۱۰ هجری قمری در بغداد) مورخ، مفسر قرآن و مؤلف کتاب تاریخ طبری است.از طبری به عنوان بزرگترین تاریخ نویس جهان یاد می شود.محمد بن جریر طبری در سال ۲۲۴ ه. ق. در آمل یا طبرستان چشم به جهان گشود وی در عین مورخ بودن مفسری پرتوان نیز بود، وی کتاب تاریخ طبری را نگاشت که در آن وقایع به ترتیب سال تنظیم شده و تا سال ۳۰۲ هجری را در برمی گیرد. تاریخ طبری مرجع عمده تاریخ جهان و ایران تا اول سده چهارم هجری است، همچنین این کتاب در واقع مأخذ عمده تمام کسانی واقع شدهاست که بعد از طبری به تألیف تاریخ اسلام اهتمام ورزیدهاند.
ابن اسفندیار ابن اسفندیار آملی مورخ قرن ششم و هفتم و اهل کهن شهر آمل میباشد. وی مولف تاریخ طبرستان است.
شیخ طبرسی امین الاسلام ابوعلی فضل بن حسن طبرِسی یا شیخ طَبرِسی (۵۳۲-۴۵۴ خورشیدی) با لقب «امین الاسلام» دانشمند و فقیه شیعه ایرانی است که کتابهایی دربارهٔ علوم دینی عصر خود تألیف کردهاست. آرامگاه وی در ۵ کیلومتری خارج قائمشهر، بین روستای افرا و شیخکلی از توابع دهستان بالاتجن واقع شدهاست.
محدث نوری حاج میرزا حسین نوری طبرسی مشهور به علامه محدث نوری ، علامه نوری ،حاجی نوری و صاحب مستدرک در ۱۴ دی ۱۲۱۷ش ( ۱۸ شوال ۱۲۵۴ق ) در روستایسعادت آباد نور دیده به جهان گشود . وی فرزند آیت الله میرزا محمد تقی نوری و نواده آیت الله میرزا علی نوری از علمای بزرگ شیعه بود.
ملا علی کنی علی کنی معروف به آیتالله حاج ملا علی کنی از فقهای بزرگ امامیه، مجتهد بزرگ و متنفذ ایران در زمان قاجار بود.او در سال ۱۲۲۰ در روستای کن پا به عرصه وجود نهاد اصل او از آمل، مازندران بود.
ابوالعباس قصاب آملی عارف و صوفی قرن چهارم قمری بود. وی مرید محمد بن عبدالله طبری و معاصر با عضدالدوله دیلمی (۳۷۲ -۳۳۸ ق) بود. او از مشایخ صوفیهٔ آمل و طبرستان بود و علم بالای لدنی داشت.
میر حیدر آملی بهاء الدین سید حیدر بن علی بن حیدر معروف به شیخ حیدر آملی یا میر حیدر آملی (زاده:۷۲۰هجری آمل) عارف و صوفی و مفسر شیعه دوازده امامی قرن هشتم است. وی از نوادگان علویان مازندران است که تبار اش به علی بن حسین، امام زین العابدین -امام چهارم شیعیان- میرسد.
میرزا هاشم آملی فقیه و عالم بزرگ معاصر ، در سال۱۲۸۳ش ( ۱۳۲۲ق ) در روستای پردمه از توابع شهرستان آمل به دنیاآمد . وی پس از پشت سرگذاشتن تحصیلات مقدماتی ، راهی تهران شد و در مدرسه سپهسالار اقامت گزید.
عماد الدین ابو جعفر طبری عالم،زاهد،بزرگ ایرانی،تالیفات او عبارتند از: شرح مسایل الذریعه، بشاره المصطفی الشیعه المرتضی، معارف الحقایق، نهج الفرقان و تحفه الابرار.
قاضی هجیم آملی عالم و شاعر ایرانی از مازندران بوده است.
ملا محمد شریف مازندرانی مشهور به شریف العلماء یا شریف العلم از علما و مدرسین برجسته حوزه علمیه کربلا بود.این فقیهی اصولی و جامع علوم عقلی و نقلی، در اواخر قرن دوازدهم هجری قمری در شهر کربلا دیده به جهان گشود. دروس مقدماتی را در خدمت بعض اساتید فراگرفت و سپس از محضر سید محمد مجاهد بهره برد و سرانجام در محفل علمی سید علی طباطبایی معروف به صاحب ریاض، تحصیلات خود را به پایان برد.
شیخ خلیفه مازندرانی شیخ خلیفه مازندرانی معروف به شیخ خلیفه بنیان گذار نهضت سربداران خراسان بود.
محمد بن جریر بن رستم طبری با نام کامل ابو جعفر محمد بن جریر بن رستم الطبری آملی دانشور و کلامشناس برجسته امامی اواخر سده سوم قمری که اصلا از آمل طبرستان بود.
محمدتقی آملی وی در روز چهارشنبه یازدهم ذیقعدة الحرام سال ۱۳۰۴ در تهران متولد شد.مقدمات علوم را نزد پدر آموخت. پس از آن نزد عالمان دیگری مانند شیخ عبدالنبی نوری و میرزا حسن کرمانشاهی درس خواند. سپس در سال ۱۳۴۰ به نجف اشرف رفت و مدت چهارده سال از محضر استادانی چون میرزای نائینی و آقا ضیاءالدین عراقی (اراکی) و آقا سید ابوالحسن اصفهانی بهره یافت. سپس به تهران بازگشت و به تدریس مشغول شد. وی شاگرد برجسته میرزا علی آقا قاضی نیز بودهاست.
سعیدالعلماء محمدسعید بارفروشی مازندرانی معروف به علامه سعیدالعلماء (زادهٔ ۱۱۵۲ روستای دیوکلا در اطراف بابل - درگذشتهٔ ۱۲۳۳ در بابل) از فقها و مراجع تقلید ایرانی در قرن سیزدهم شمسی بود. وی نقش عمدهای در مقابله با بابیت مخصوصا در جریان اجتماع و شورش قلعه طبرسی داشت.
سید رضی لاریجانی میر سید رضی لاریجانی آملی مجتهد،عالم،بزرگ علوم عرفانی،و پایه گذار مکتب تهران بود.
یحیی بن ابیمنصور بزیست فروزان یا ابوعلی یحیی بن ابیمنصور (که پس از مسلمان شدن بدین نام مشهور شد)، اخترشناس بزرگ ایرانی است.
بهاءالله میرزا حسینعلی نوری (زاده:۱۸۱۷، درگذشت:۱۸۹۲) معروف به بهاءالله، پایهگذار دین بهائی بود. بهائیان معتقدند که بهاءالله، بنیانگذار دین بهائی جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون ابراهیم، موسی، بودا، زردشت، مسیح و محمّد است و رسالتش برای ایجاد تمدّنی جدید و جهانی است که بشر در این زمان بدان نیازمند است. بهائیان پیامبران را تجلی روح اعظم الهی بر روی زمین میدانند. پیروان او بهائی خوانده میشوند
امروزه شمار بهائیان بیش از ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر برآورد شدهاست
کیوس گوران کیوس گوران اوریمی معروف به کیوس (۷ خرداد۱۳۱۷هجری شمسی برابر با ۲۸ می ۱۹۳۸ (میلادی) در اوریم ِسوادکوه، مازندران، ایران) شاعر، نویسنده، خواننده و روزنامهنگار تبری است. وی پایهگذار شعر انتقادی و اجتماعی مازندرانی در عصر معاصر است. کیوس در خانوادهای به دنیا آمد که پدرش میرزداش نام داشت و از مخالفان حکومت پهلوی در مازندران بود و در دوران کودکی کیوس گوران، پدرش به عنوان زندانی سیاسی بود.
محمدتقی دانشپژوه (۳۰ فروردین ۱۲۹۰، آمل - ۲۷ آذر ۱۳۷۵، تهران) نویسنده، مصحح، مترجم و نسخهپژوه ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.
دلکش دلکش (زادهٔ: ۷ اسفند ۱۳۰۳ در بابل - درگذشتهٔ: ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ تهران) خوانندهای ایرانی با صدای آلتو بود که در دهههای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ خورشیدی در زمینهٔ موسیقی دستگاهی و پاپ ایران فعاليت داشت.
داوود رشیدی داوود رشیدی بابلی اصل (زاده ۲۵ تیر ۱۳۱۲ خورشیدی) ، هنرپیشه تئاتر سینما و تلویزیون ایران است.
شهاب حسینی سید شهابالدین حسینی تنکابنی (زاده ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است.او یکی از موفق ترین و تاثیر گذار ترین بازیگر ایرانی سینما است.
خسرو معتضد خسرو معتضد متولد ۱۳۲۱ در تهران، به عنوان تاریخدان و مجری تلویزیون ایرانی شناخته میشود او فرزند سرهنگ معتضد است.پدر بزرگش دکتر شمس الادبا لاریجانی بوده است.او بعد از دیپلم وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد و توانست در ۱۳۴۴ از این دانشگاه فارغالتحصیل شود. او بعدها توانست در رشته خودش یعنی تاریخ و جغرافیا در سال ۱۳۴۹ فوقلیسانس هم دریافت کند. او در سال ۱۳۴۳ سردبیر مجله ترقی شد و نخستین کتاب وی نیز در همین سال انتشار یافت، از وی هم اکنون کتابهای بسیاری منتشر شدهاست. پیش از انقلاب در دانشکدهٔ رادیو و تلویزیون و مدتی نیز در دانشکده افسری تاریخ معاصر تدریس میکردهاست.
سلمان هراتی سلمان هراتی شاعر نوپرداز و متعهد در اول فروردین ۱۳۳۸ در روستای مرزدشت از توابع خرم آباد تنکابن به دنیا آمد.
مراد محمدی سید مراد محمدی پهنهکلایی یا مراد محمدی (زاده ۲۰ فروردین ۱۳۵۹، روستای آبکسر، حومهٔ ساری), کشتیگیر ایرانی وزن ۶۰ کیلوگرم رشته کشتی آزاد و کاپیتان سابق تیم ملی کشتی آزاد ایران است که مدال برنز المپیک، یک مدال طلا و یک مدال برنز مسابقات قهرمانی جهان و یک مدال طلای بازیهای آسیایی از مهمترین افتخارات اوست. او در مهرماه سال ۱۳۸۹ درحالیکه هنوز در اوج فعالیت حرفهای بسر میبُرد، با کشتی خداحافظی نمود.
حسن رنگرز درسال ۱۳۵۹ در نوشهر متولد شد،حسن رنگرز که در مسابقات جهانی سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ مدالهای طلا و برنز را از آن خود کرد و یکی از پرافتخارترین فرنگی کاران تاریخ ایران به شمار میرود.
نوشاد عالمیان نوشاد عالمیان ورزشکار ایرانی در رشته تنیس روی میز است.او توانست در مسابقات قهرمانی جوانان جهان در رشته تنیس روی میز در اسپانیا مقام پنجم را کسب کند.وی در مسابقات لوکزامبورگ مدال طلا را کسب کرد و در مسابقات انتخابی المپیک 2012 لندن با کسب مقام قهرمانی آسیای میانه به المپیک لندن راه یافت.
عادل غلامی عادل غلامی (زاده ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ - آمل) والیبالیست اهل ایران است که عضو باشگاه والیبال کاله مازندران است. عادل غلامی ملی پوش والیبال ایران است.
ابنیه تاریخی و باستانی [ویرایش]
پل دوازده چشمه [ویرایش]
در عصر سلطنت شاه عباس صفوی بر روی رود هراز در مرکز شهر آمل در ابتدای خیابان سبزه میدان احداث گردیده و در دوران قاجار به طور کامل مرمت و بازسازی شده و دو بخش شرقی و غربی شهر را بهم متصل میکند.گرچه این پل قبل از دوره صفوی وجود داشته ولی در زمان شاه عباس صفوی به طور کامل احداث گردیده است.این پل (به نیت دوازده معصوم) دارای ۱۲ طاق و دهنه میباشد که هر یک بر پایههای مستطیل شکل استوار شدهاند به صورتی که ارتفاع آخرین نقطه طاقهای قوسی شکل در محل تیزی تا سطح رودخانه حدود ۷ متر میباشد. فاصله بین هر پایه با پایه دیگر ۶ متر بوده که در ضلع جنوبی و در قسمت مخالف جریان آب دارای سیل برگردان میباشد. طول این پل تاریخی و دیدنی ۱۲۰ متر و عرض آن ۴۰/۶ متر است.این پل یکی از پل های تاریخی است نمادها و یاد این پل عظمت عجیبی دارد.
پل دوازده چشمه (دوازده پله)
بندپی بابل [ویرایش]
در جنوب بابل وتقریبا ۲۰ کیلومتری شهر بابل منطقهٔ بند پی وجود دارد بندپی که در واقع محلی بین کوه جنگل و دشت است در ایران پیش از اسلام بنا به روایات محلی در یورش اعراب یک سنگر نیرومند برای میهن دوستان بودهاست و در واقع پیش از اسلام دارای شهر و دژ بودهاست.
منطقه شورچال گلوگاه [ویرایش]
این منطقه از ابنیه مسکونی قرون اول و دوم اسلامی بوده و آثار باستانی فراوانی در دل تپههای آن جای گرفتهاند که متأسفانه بخش قابل توجهی، توسط حفاران غیرمجاز، از دل خاک خارج شده و از موزههای خارجی، سر در آوردهاست که نیازمند استقرار یگان حفاظت میراث فرهنگی است. زمینهای آن متعلق به ساکنان کوپچی محله گلوگاه بوده و در فاصله کمی از ساحل دریا قرار گرفتهاست و مکانی سرسبز و بسیار دیدنی است که نیازمند سرمایه گذاری و توجه بیشتر است.
کاخ شاپور [ویرایش]
این کاخ در دوره ی پهلوی در جنوب شهر بابل واقع شدهاست.در آن زمان در جنوب شهر بابل دریاچهای به نام بحر ارم قرار داشت که مورد توجه پادشاهان صفوی و بعد از آن هم پهلوی و همین طور مردم بود.به همین دلیل در دوره ی پهلوی در این منطقه کاخی ساختند که استراحتگاه شاه بود.
تپه باستانی گردکوه قائم شهر [ویرایش]
باستان شناسان در کاوشگری از تپه گردکوه قائمشهر (شاهی) به آثار و بقایایی دست یافتند که این شهر را با پیشینه تاریخی بیش از ۵هزار ساله به یک شهر باستانی قدیم معرفی میکند سایت باستانی گـردکوه قدیمی ترین استقراری که تا به حال باستان شناسان به آن دست پیدا کردهاند مربوط به عصر مفرغ میباشد که قابل مقایسه با حصـــار ۳ دامغان میباشد که بعد از عصر مفرغ دوره آهن را داریم که از عصر آهن ۱ تا ۳ در سطح ۶۵ هکتار بصورت پراکنده مشاهده میشود و گوری که به دست آمده مربوط به عصر آهن ۳ میباشد و عصر آهن ۱ و ۲ در داخل خشتها که جهت استفاده مصطبهای میباشد مشاهده شدهاست و همچنین استقرار بقایای دوره اشکانی به دست آمدهاست. تپه مرکزی بعنوان قلعه نظامی کاربرد نظامی داشتهاست که به نظر میرسد مربوط به دوره ساسانی میباشد و دوره اسلامی از آن نیز به عنوان پادگان استفاده میشده و ۴۲ پادگان نظامی که در طبرستان بوده یکی از آنها در چمنود (جمنان) بودهاست که بیشتر جنبه نظامی داشتهاست. شواهد موجود نشان میدهد که تپه مرتفع ۲۶متری گردکوه قائم شهر در سال ۱۶۸ هجری قمری پایگاه یا برج نظامی بودهاست. و در عمق ۵/۱متری زمین دامنه ارتفاعات گردکوه اسکلت اموات به همراه لوازم زندگی از قبیل ظروف و کوزه سفالی متعلق به دو هزار و هشت سال پیش کشف شدهاست.
دخمه سنگی کافر کلی [ویرایش]
دخمههای سنگی کافر کلیکافر کلیها فضای معماری دست کندی است در مسیر جاده هراز از پلور به سمت آمل شاهد مجموعه سوراخهایی در دل کوه هستیم که اکثرا با نگاهی ساده از آن میگذرند.
بقعه شمس آل رسول [ویرایش]
برج بقعه شمس آل رسول که این بنا مربوط به قرن نهم هجری قمری بوده و از وسعت قابل ملاحظه نسبت به بناهای دوره خود برخورداراست بقعه بصورت چهار گوشه و گنبد مخروطی است وگنبد آن دو پوش می باشد که هر دو پوش آن در اثر زلزله و عوامل جوی منطقه خراب شده است عمده تزیینات بنا طاق و قوس و قرنیسهای آجری و کاشیکاری در قسمت فوقانی است.در طوماری که در زمان صفویان نوشته است شمس آل رسول به نام ( امام زاده شمس آل رسول ) خوانده شده است. نکته جالب در بنای این برج ، کاربرد آجرهای با ابعاد و اندازه های مختلف است که تاریخ گذاری بنا را از راه مصالح شناسی دچار مشکل می کند ، اما با توجه به شکل کلی و شباهت بسیار آن با برجهای شناخته شده در منطقه ، از آثار قرن هشتم هجری دانسته شده است.ولی شواهد نشان می دهد این مکان مقبره محمد بن محمود آملی با نام کامل شمس الدین محمد بن محمد آملی فیلسوف،طبیب،متکلم ایرانی است که در این جا مدفون است که به علت خرابی نوک برج آرامگاهی به اشتباه آن را آتشکده می نامند.
خانه کلبادی (ساری) [ویرایش]
خانه منوچهر خان کلبادی مربوط به اواخر دوره قاجار است و در ساری، چهارراه برق، ساختمان اداره کل میراث فرهنگی (سابق) واقع شده و این اثر در تاریخ ۹ آبان ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۱۴۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مشهد میر بزرگ [ویرایش]
مشهد میر بزرگ عمارت و مقبره ای است که مربوط به دوره صفوی -قرن ۸ ه.ق است و در آمل، سبزه میدان، محوطه مصلی آمل واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۵۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.آرامگاه میربزرگ آمل، یکی از بناهای تاریخی مهم و بزرگ ایران و مازندران به شمار میرود. ساختمان اصلی بقعه میربزرگ متعلق به قرن هشتم هجری قمری است که با طرحی چهار ضلعی ساخته شده ولی ساختمان کنونی آن به قرن یازدهم هجری و دوره صفوی مربوط میباشد. این بقعه از نظر ویژگیهای معماری، تزئینات، کاشیکاری نماها و خصوصاً سر در ورودی، اهمیت تاریخی دارد.کتیبه قدیمی در زیر طاق آن وجود دارد و کاشی کاری آن منحصر به فرد در داخل بنا و بیرون آن موجود است.داشتن حوز در بالای بقعه یکی از شاهکار های آن زمان بوده است که بعضی وقت ها طلبه ها در قدیم برای خواند درس به بالای عمارت میرفتند و درس میخواندند.در زیر گنید و شبستانهای و اتاقهای جنبتین و سر در مقبره روی جرزهای آن قطعات خشت کاشی مربوط به دوران صفوی باقیمانده همچنین مقداری کمربند داخلی گنبد نمایان است.
هتل قدیم رامسر
هتل قدیم رامسر [ویرایش]
هتل قدیم رامسر هتلی با معماری بسیار زیبا در مرکز شهر رامسر استان مازندران است.مدیریت فعلی هتل درصدد است که آن را تبدیل به موزه کرده و میگوید این یکی از معدود هتلهایی است که در فهرست ثبت آثار ملی قرار گرفتهاست.
قلعه لاجیم در سوادکوه [ویرایش]
در جنوب شرقی زیراب در شرق جاده سواد کوه به قائمشهر در منطقهای جنگلی و در کنار روستای لاجیم قرار دارد. این اثر معماری ارزشمند متعلق به سده پنجم هجری است. آندره گدار باستانشناس فرانسوی که در سال ۱۹۳۳ میلادی به بازدید برج لاجیم آمده مینویسد: در داخل این حصار چند تل است که نشان میدهد این قلعه در واقع شهر مستحکمی است این محل که در دل جنگل انبوه و دور هنگامه شهرها واقع شدهاست. مسلماً قرارگاه مهم یکی از سرکشان یا پناهگاه استوار یکی از پادشاهان برکنار شده بودهاست که به امید بازگشت وقت مساعد در آنجا بدور از آسیب خصم در امان میداشتهاست. شخصیت مدفون در برج (کیا ابوالخوارس شهریار) از خاندان باوندیان بوده که در فاصله سقوط سلسله باوندیان اول و به قدرت رسیدن دوباره خاندان آل باوند پس از اشغال ناحیه آمل به دست قابوس وشمگیر به منطقه کوهستانی لاجیم پناه بردهاست.
میدان ساعت ساری [ویرایش]
میدان ساعت (به مازندرانی: پاساعتمیدانی) نام میدانی در مرکز شهر ساری مرکز استان مازندران ایران است.
پا ساعت و میدان ساعت ساری
چشمه عمارت بهشهر [ویرایش]
این بنا متعلق به دوره صفویهاست که در دو طبقه احداث گردیده و در حال حاضر طبقه همکف و جزری از طبقه دوم باقی ماندهاست در وسط عمارتِ همکف مظهر چشمه قرار دارد که آب آن از چهار سمت توسط جویهایی از داخل بنا به خارج آن سرازیر و وارد حوضها و جویهای اطراف آن گردیده و بهوسیله نهرهای اصلی به خارج از باغ هدایت میشدهاست.
پل محمد حسن خان [ویرایش]
پُل مُحَمَّدحَسَنخان پلی قدیمی است بر روی بابلرود در استان مازندران در شمال ایران. این پل در سال ۱۱۴۶ در دوران زندیان توسط محمدحسن خان قاجار (نیای آغامحمدخان قاجار) احداث شد. محمدحسنخان طی جنگی بر کریمخان زند پیروز شدهبود و ناحیه بارفروش (بابل) و دیگر نقاط مازندران را بهدست خود گرفتهبود.
برج آرامگاهی امامزاده طاهر مطهر کجور [ویرایش]
این بنای آرامگاهی واقع در روستای هزار خال بخش کجور در شهرستان نوشهر قرار دارد، بنایی است چهار ضلعی با کتیبههای آجری و تزئینات که در سال(۸۲۹) ه ق به دست ملک کیومرث بن بیستون استندار ساخته شدهاست.
قلعه ملک بهمن [ویرایش]
این قلعه از قلعههای عظیم البرز است که در جاده هراز بخش لاریجان شهرستان آمل و مشرف به قریه شاهان دشت در ۷۵ کیلومتری جنوب آمل قرار دارد این قلعه متعلق به حکام پادوسبان است که در سال (۴۵ الی ۱۰۰۵) ه ق به رویان نور و کجور و رستمدار حکومت داشتهاند بنای قلعه بر روی صخرهای حدود ۲۲۰ متر بالاتر ازسطح اراضی شاهاندشت از لاشه سنگهای بزرگ و کوچک و ملات گچ ساخته شده که بصورت طبقه طبقه و شامل اتاقها و قسمتهای مختلف ساختمانی است.
برج آرامگاه میر حیدر آملی
برج آرامگاه سه سید میر حیدر آملی [ویرایش]
بهاء الدین سید حیدر بن علی بن حیدر معروف به شیخ حیدر آملی یا میر حیدر آملی (زاده:۷۲۰هجری آمل) عارف و صوفی و مفسر شیعه دوازده امامی قرن هشتم است.وی از نوادگان علویان مازندرانژ است که نسبش به سجاد (امام چهارم شیعیان) میرسد.، در طی قرون هشتم و نهم هجری قمری سه تن از سادات و عرفا در این محل مدفون گردیدند که یکی از آنها علامه میر حیدر آملی است که از متفکران و مشاهیر شیعه بودهاست.این بنا یکی از نمادهای معماری تاریخی ایران است.بانی این مکان سید عزالدین بن سید بهاالدین آملی است.
برج رسکت [ویرایش]
برج زیبای رسکت در روستایی به همین نام، از دوران اسپهبدان مازندران که بر روی آن کتیبهای به دو خط پهلوی و کوفی وجود دارد. در سال ۲۳۱ خورشیدی برابر با ۲۳۷ قمری شهابسنگی در منطقه فریم سقوط کرد که به نام شهابسنگ اسپهبد شروین خوانده شد. برخی پژوهشگران برج رسکت را یادمانی چند منظوره در نزدیکی محل سقوط این شهابسنگ میدانند.
برج رسکت
کاخ مرمر [ویرایش]
کاخ مرمر رامسر یا کاخ مرمر یکی از نفیسترین آثار دوران پهلوی در مازندران است. این کاخ به دستور رضا شاه پهلوی در سال ۱۳۱۶ به بهره برداری رسید و تا انقلاب سال ۱۳۵۷ به عنوان اقامتگاه خانواده پادشاهی استفاده میشد. ساختمان کاخ در میان باغی به مساحت ۶۰۰۰۰ متر قرار دارد که اولین نهالهای مرکبات اصلاح شده و گیاهان تزیینی نایاب در این باغ کاشته شدهاست و یکی از جالبترین و متنوعترین باغهای ایران است. معماری این کاخ با زیر بنای حدود ششصد متر اثر مهندس هوانس غریبیان با نظارت معماران ایرانی و آلمانی آن روزگار است. بنای کاخ از سنگ مرمر سفید رگه در با ایوانی دارای ۴ ستون حجاری شده از سنگ مرمر یکپارچهاست و در دو سوی پلکان پشت کاخ، دو مجسمه مرمرین ببر قرار گرفتهاست. در ابتدای بنا یک تالار مرکزی قرار دارد که دربهای اتاقهای جانبی به آن باز میشود. پس از انقلاب، این کاخ تحت مالکیت بنیاد مستضعفان قرار گرفته و با عنوان تماشاگه خزر به صورت موزه برای عموم قابل بازدید است. آثار به نمایش در آمده در این موزه شامل مبلمان، شمعدانها و بوفههای آنتیک، مجسمههای برنزی و مرمرین نفیس و تابلوهایی از هنرمندان مشهور جهان است.
مسجد جامع آمل [ویرایش]
مسجد جامع آمل مربوط به دوره صفوی - دوره قاجار است و در آمل، راسته بازار، مسجد جامع آمل واقع شده است،ازمساجد جامع قدیمی ایرانی است که طبق منابع ذکر شده از سال ۱۱۰۰ به دستور شاه سلطان حسین صفوی ساخته شده و بعد از گذر از زلزله و آتشسوزی کماکان پابرجاست.
فرح آباد [ویرایش]
مجموعه تاریخی فرحآباد مجموعهای از بناهای تاریخی مربوط به بقایای شهر قدیمی فرحآباد است که در بین راه ساری-فرحآباد قرار دارد. این ابنیه در زمان شاه عباس صفوی بنا شده و در آن زمان بندری پر رونق محسوب میشده است.
برج باوند [ویرایش]
برج بسیار زیبای باوند از دوران آل باوند از اسپهبدان مازندران در روستای سرخ آباد سوادکوه قرار دارد. این برج شبیه مهره رخ در شطرنج است.
شکل شاه [ویرایش]
تنها تصویر ناصرالدین شاه قاجار و درباریان او که بر دل سنگ کنده کاری شدهاست در جاده هراز و در کنار تونل وانا و جاده باستانی زمان ساسانی قرار دارد.این اثر یکی از آثار های گران بها هنری است که در دل کوه نقش بسته است که دارای نوشته و کتیبه است.
برجهای آهودشت [ویرایش]
این دو برج در روستای آهودشت چمستان نور قرار دارند. برج بزرگ مزار شاه بالوی زاهد آملی، استاد شیخ خلیفه مازندرانی، استاد شیخ حسن جوری است.
پایگاه موزه گوهرتپه [ویرایش]
پایگاه موزه گوهر تپه در نزدیکی بهشهر قرار دارد. کهنترین ابزار ساخته شده از آهن در جهان در این مکان یافت شدهاست.
کاخ تمیشان [ویرایش]
این کاخ در ۵ کیلومترى شرق شهرستان نور واقع شده و در دوران سلطنت پهلوى به دستور اشرف (خواهر محمدرضا شاه) ساخته شده است. این کاخ که امروزه به عنوان موزه مورد بازدید عموم قرار مىگیرد که دارای معماری زیبایی است.
گلدسته مسجد امام حسن عسگری [ویرایش]
گلدسته مسجد امام حسن عسگری که قدیمی ترین مسجد حوزوی ایران است مربوط به دوره قاجار است و در آمل، محله پایین بازار واقع شده است.
مسجد محدثین بابل [ویرایش]
مسجد مقدس محدثین، در محدوده مرکزی شهر بابل، خیابان شیخ کبیر واقع شده است. این مسجد از سمت شمال به محلّه سرحمام و از سمت شرق به محله شهید گدازگرو از سمت غرب به محله شهید روشن ضمیر و از سمت جنوب به فاصله تقریبی دویست متر به خیابان اصلی نوّاب صفوی و چهار راه گلشن متّصل می باشد. شمالا : کوچه ای باریک که محلات طوقداربن و یهودی محله ( محله شریعت )در دوسوی آن می باشد. جنوبا: به منزل مسکونی که منتهی به محله ی افراداربن می باشد. شرقا : خ شیخ کبیر حدفاصل محله ی افرا داربن و یهودی محله غربا : خ شهید روشن ضمیر حدفاصل محلات افراداربن و طوقداربن
لفورک [ویرایش]
شهر باستانی لفورک در سواد کوه قرار دارد. در این شهر اسکلتهایی از انسانهای دراز سر پیدا شدهاست.
آرامگاه ناصرالحق [ویرایش]
مقبره ناصرالحق مربوط به سدهٔ ۹ ه.ق است و در آمل، محله پایین بازار، چاکسر واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شمارهٔ ثبت ۶۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.ملگنوف می گوید، گنبد ناصرالحق که یکی از سادات حسنی و پایه گذار تشیع در ایران است در آمل قرار دارد.در داخل بنا، سقف مدور وجود دارد که در بالای آن سوراخی وجود دارد و به گنبد بنا می رسد. مولانا اولیاء الله آملی می نوسید مقبره ناصر الحق در قرن نهم هجری قمری توسط سیدعلی ساری ساخته شده است بهرحال این گنبد دارای چند درب ورودی و گنبدی مدور که در سابق دارای سرامیک الوان بود و هنوز تکه هایی از ان آثار باقی است.
پل ورسک [ویرایش]
پل ورسک از شاهکارهای مهندسی زمان خویش به حساب می آمده است. این پل در زمان حکومت رضاشاه در ایران توسط آلمانیها و در طول جنگ جهانی دوم در شهرستان سوادکوه استان مازندران و به رهبری سرمهندس اتریشی خود یعنی والتر اینگر ساخته شد. این پل راه ارتباطی راه آهن سراسری شمال جنوب بوده که با شگفتی تمام و با ابزار آلات بسیار ساده مانند دینامیت و دریل دستی ساخته شده بود و در ساخت آن از هیچ سازه فلزی استفاده نشده است.
امامزاده عباس [ویرایش]
این زیارتگاه یکی از معماری قرن نهم هجری است که در۳۰ دقیقه و ۳۶ درجه عرض جغرافیایی و در۵۸ دقیقه و۵۲ درجه طول جغرافیایی و به ارتفاع ۱۸ متری سطح دریا قرار گرفته است.بدنه اصلی بنا هشت ضلعی و بر بالای اضلاع ، قرنیسهای سینه کفتری وبالای آن کمربندی هشت ضلعی وبالای آن گنبد هرمی شکل هشت ضلعی وبرنوک این بنا یک قندیل طلاکاری شده واقع شده و ارتفاع این بنا ۳۰ متر میباشد.نمازخانه ای متصل به بنا اصلی بقعه در سال ۱۳۷۰ بصورت ۸ضلعی ساخته شده است این نمازخانه دارای یک اتاق کفشداری ویک اتاق پاسخ به سوالات شرعی و دردو طرف ورودی صحن اصلی دو نمازخانه کوچک زنانه واقع شده است وپس ازطی دو پله صحن هشت ضلعی نمازخانه اصلی قرارداشته پس ازطی یک راهرو کوچک صحن مطهرامامزاده عباس(ع) واقع شده است. در ورودیه صحن مطهر یک درب چوبی نفیس قرار دارد و بر بالای آن پنجره مشبک قرار دارد.
امامزاده عباس
خرابههای شهر و قلعه ناتل [ویرایش]
شهر باستانی ناتل و قلعه آن در ۸ کیلومتری جنوب غربی شهرستان نور قرار دارد و در باستان شناسیهای اخیر آثاری از دورهٔ اشکانیان در این مکان پیدا شدهاست. شهر و قلعه ناتل از مراکز مهم حکومت پادوسپانان بودهاست و در ۴۰۰ سال پیش پس از حملهٔ شاه عباس کبیر از اعتبار افتاد.
قلعه پولاد نور [ویرایش]
این قلعه در ۷۰ کیلومتری جنوب شهر نور در شهر بلده قرار دارد. این قلعه پایتخت حکومت پادوسپانان بودهاست که در ۴۰۰ سال پیش توسط شاه عباس کبیر به توپ بسته شد و قسمتهای بسیاری از آن از بین رفت.
آرامگاه شاه رضا کیا سلطان [ویرایش]
این آرامگاه در کنار شهر تاریخی ناتل در حدود ۶۰۰ سال پیش بنا شده که در آن یکی از قدیمی ترین آرمهای شیر خورشید وجود دارد.
امامزاده هاشم [ویرایش]
امامزاده هاشم مهمترین جاذبه مذهبی جاده هراز است. این امامزاده در مرتفعترین نقطه این جاده و در گردنهای به همین نام واقع است. نسب او را به امام حسن مجتبی میرسانند. این امامزاده با شماره ۶۱۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. به نظر میرسد در گذشته در کنار این بقعه، کاروانسرایی وجود داشته که امروز اثری از آن به چشم نمیخورد.این محل هنگام گذر از جاده هراز، محل ورود به استان مازندران است.
امامزاده ابراهیم [ویرایش]
امامزاده ابراهیم یکی از دو امامزادهٔ معروف شهر آمل است و یکی از خاص ترین امامزاده های ایران است و هماکنون از بناهای تاریخی شهر آمل محسوب میشود. این امامزاده به دلیل آثار نفیس چوبى از قبیل در، صندوق و همچنین تزئینات و کتیبههاى زیباى قاجارى اهمیت هنرى و تاریخى دارد.
خانه نیما یوشیج [ویرایش]
خانه نیما یوشیج در روستای یوش، بنایی است مربوط به دوره قاجار. این خانه به شماره ۱۸۰۲ از طرف سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شدهاست.[۱] خانه نیما محل زندگی پدر و نیاکان نیما یوشیج بودهاست، این خانه در سال ۱۲۰۷ هجری قمری توسط ناظم الایاله در محله لالوی یوش ساخته شد. این بنا دارای ۳ ورودی، شاهنشین و اتاقهای زیادی است. خانه نیما یوشیچ با داشتن آجرکاری و گچکاریهای زیبا از جاذبههای گردشگری استان مازندران به شمار میآید.
کلیسای سوادکوه [ویرایش]
این کلیسای کوچک با پلان مستطیل شکل در جانب شرقی جاده سوادکوه، در 90 کیلومتری جنوب قائم شهر، در محل سرخ آباد قرار دارد.این معبد در اوایل دوران پهلوی برای انجام مراسم مذهبی کارکنان راه آهن ساخته شد و در حال حاضر در شرف ویرانه کامل قرار دارد.
سرحمام میرزا یوسف [ویرایش]
این حمام در دوره صفویه ساخته شده است و گنبد آن یکی از بزرگترین گنبدهای ساخته شده از آن عهد است . در ماههای گذشته لودرهای شهرداری چند بار به آن تعرض نموده اما هنوز این اثر پابرجاست.
آبشارها [ویرایش]
مازندران به دلیل شیب تند سلسله جبال البرز که سر چشمه رودهای فراوانی است، آبشارهای کوچک و بزرگ متعددی دارد که از نواحی مختلف آن سرازیر می شوند و عمدتا در نواحی مرکزی این سلسله جبال قرار دارند. به طور کلی آبشارهای مازندران به دلیل شرایط طبیعی هم در کوهستان وجود دارند و هم در بیشه ها و جنگلها و در برخی نواحی نیز ترکیبی از مجموعه کوهستانی را توام دارند. از آنجایی که این آبشارها در ارتفاعات و دامنه های بلند البرز قرار گرفته اند دارای اقلیمی مساعد و هوایی دلپذیر به ویژه در فصول بهار و تابستان هستند. اکثر آنها محوطه هایی برای اتراق و چادر زدن دارند. برخی از این آبشارها عبارتند از، آبشار ایج یا ده قلو، آلامل، اکاپل، هریجان، سواسره، شاهاندشت، زیار، یخی، تیمره، پرومه، آب پری، دریوک، شیخ علی خان، آبشار یخی، آبشار سوادکوه و غیره می باشد.
ویژگی و فرهنگ [ویرایش]
زبان مردم مازندران مازندرانی است، ولی بیشتر مردم آن با زبان فارسی نیز آشنایی دارند.[نیازمند منبع]
گویشهای مازندرانی شامل: ساروی، آملی، بابلی، نوری، چالوسی، تنکابنی، سوادکوهی، فیروزکوهی، کتولی، هزارجریبی، لفوری و شهمیرزادی میباشد.
نمایی از دریای مازندران
نوشتار اصلی: مراسم محلی مازندران
تیرگان [ویرایش]
تیرگان یکی از جشنهای ایرانی در روز تیر از ماه تیر برابر با سیزدهم تیرماه است (برای آگاهی از فهرست و زمان همه جشنهای ملی بنگرید به صفحه جشنهای ایرانی). عدهای این جشن را در روزهای دیگر و از جمله در دهم تیر برگزار میکنند که به اعتقاد استادان ایرانشناس نادرست است.جشن همه ساله در کوه دماوند, آمل انجام می شود و همه ساله توسط زرتشتیان ایران در بیشتر شهرهای جهان و ایران نیز برگزار می شود.
کتولی [ویرایش]
کتولی (کَتولی) یکی از مهمترین سبکهای موسیقی آوازی مازندران است. «کتول» به چم «بالا»، «بلندی» و همچنین «بزرگ» یا «دراز» در تبری بکار رفته است.
نوروز خوانی [ویرایش]
نوروز خوانان معمولا" پانزده روز قبل از فرا رسیدن عید نوروز به داخل روستاها می آیند و با خواندن اشعار در مدح امامان ترانه های محلی، طلیعه سال نو را به آنان مژده می دهند. نوروز خوانان چند نفر هستند که یک نفر اشعار را می خواند، یک نفر ساز می زند،نفر دیگر که به آن کوله کش( بارکش ) می گویند به در خانه های مردم می رود و می خواند: بادبهارون بیمو / نوروز سلطون بیمو/ مژده دهید به دوستان / گل به گلستون اومد / بهار آمد بهار آمد خوش آمد/ علی باذولفقار آمد، خوش آمد/ نوروزتان نوروز دیگر / شما را سال نو باشد مبارک صاحب خانه نیز با دادن پول، شیرینی ، گردو، تخم مرغ و نخود، و کشمش از آنان پذیرایی می کند.
سقانفار [ویرایش]
سقانفار سقانپار یا سقاتالار آلونکها یا اتاقکهایی هستند که در استان مازندران در شمال ایران برای استفادههای گوناگون ساخته میشوند. سقانفارها که بیشتر در کنار حسینیهها، مساجد یا محوطه گورستانها ساخته میشدند معمولاً موقوفه ابوالفضل بودند که ثروتمندان از آن برای شرکت در مراسم سوگواری استفاده میکردند.قسمت بالای این مکان محل قرارگیری نوحهخوان بودهاست و در قسمت پایین به مردم چای داده میشد. به این وسیله متولیان مراسم عزاداری سعی میکردند به این وسیله شرایط حضور مردم در بیرون مسجد و حضور آنها برای برگزاری مراسم را به نوعی فراهم سازند.[۲] طبقه زیرین گاهی بنای محصور و گاه تشکیل شده از پایههای قطور چوبین است.سقانفارها با مواد و مصالح چوبی ساخته میشود و عمده کارکرد این بناها که به یاد ابوالفضل (ملقب به سقای دشت کربلا) ساخته شدهاند در ایام ماه محرم و عزاداریهای مربوط به این ماه است. سقانفارها که معمولاً دو طبقهاند، از طریق پلکانهای چوبی از پایین به طبقة بالا راه دارند. طبقه اول آن مکانی است که معمولاً زنان محلی در آن جمع شده و عزاداری میکنند. و در طبقه دوم هم مردان در طول شبهای عزا و دهه اول ماه محرم به عزاداری میپردازند.از معروفترین سقانفارهای مازندران میتوان به «کیجا محله» در شهر بابل، «شیاده» و کبریاکلا در اطراف بابل و آهنگرکلا، زرینکلا و هندوکلا در آمل اشاره نمود.گونهای از این بنا که ساده و فاقد تزئینات است، در کشتزارها ساخته میشود و محل پاسداری از محصولات است. این نوع خاص به «ساقنفار» معروف بوده و نگهبان که «شوپه» (شب پا) نام دارد، در بلندای آن نشسته و به ایجاد صدای بلند با کوبیدن بر تشت میپردازد و حیوانات را فراری میدهد.
تیرماه سیزده [ویرایش]
از دیگر مراسم سنتی و رسمی مازندران تیرماه سیزده است که در اواسط آبان هر سال برگزار می شود. البته روایات مختلف در مورد تیرماه سیزده وجود دارد.می گویند که شب تولد حضرت علی ( ع) است.می گویند پیروزی کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان است. در این شب همه خانواده کنار هم جمع می شوند و تا پاسی از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه های بزرگ ترها سپری می کنند جوانان هم با در دست داشتن ترکه ای بلند که کیسه ای به انتهای آن بسته شده است. همراه کودکان به در خانه ها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به درخانه ها و لال بازی از صاحب خانه تقاضای هدیه می کنند به آنها پول ، میوه، شیرینی داده می شود.هنگامی که لال به همراه گروه خود در کوچه ها شروع به حرکت می کند این اشعار را می خواند: لال بیمو، لال بیمو، پارسال و پیرار بیمو، چل بزن دیگه بزن، لال انه لالک انه، پیسه گنده خوانه ، سالو ماه ارزون نوه، لال مار رسوا نو، لال انه لالک انه، پاربورده امسال انه ، لال آمده ، لال آمده، پارسال و امسال امده، چرخ نخ ریسی را حرکت بده، به دیگ بزرم، لال آید، لال کوچک می آید، کسی که شیرینی پیس کنده می خواهد می آید ، سال و ماه ارزان نمی شود، لال بزرگ رسوا نمی شود، لال می آید، لال کوچک می آید ، پارسال رفته امسال می آید.
نجمای مازندرانی [ویرایش]
نجما نوعی آهنگ محلی مازندرانی است. نجما، نام عاشقی است که در فراق معشوقهاش به نام «رعنا» ترانههایی ساخته که در آهنگ ابوعطا خوانده میشود. این داستان که مانند ویس و رامین و لیلی و مجنون سرگذشت جانگداز دل دادهای را تشریح مینماید. گوینده این داستان همان عاشق حقیقی این سرگذشت میباشد.از داستانهای بومی مازندران بوده و در اغلب نقاط مازندران، روستاییان آن را به یاد سپرده و در زمان جشن و شادمانی و شبنشینیها و مجالس عروسی و سرور میخوانند. تاریخ زندگی سراینده به تحقیق به دست نیامد، ولی محقق است از زمان باستان مشهور صفحات شمال بودهاست.
ورزاجنگ [ویرایش]
وَرزا جَنگ، جنگی است که در شمال ایران بین گاوهای نر سازمان داده میشود. این مراسم هم اکنون تنها در استانهای گیلان و مازندران اجرا میشود. اما درگذشته، این مراسم در همه ایران معمول بود و بخشی از سرگرمیهای جشنهای محلی را در کنار سایر بازیهایی که از قرار دادن حیوانات علیه یکدیگر، از جمله قوچ، بوفالو، شتر، سگهای نگهبان، خرس و... استفاده میکردند تشکیل میداد.
ورف چال [ویرایش]
از آیین های قابل توجه و در عین حال منحصربه فرد مازندران که مراسمی ملی هم به شمار می رود در ارتباط با آب، مراسم ورف چال روستای اسک واقع در جاده هراز است . این رسم قدیمی و بسیار جالب، در یکی از روزهای جمعه در فاصله اول تا پانزدهم اردیبهشت ماه هرسال و زمانی که آخرین برف های زمستانی منطقه در حال ذوب شدن است ، انجام می شود. زمان اجرای این مراسم قبلا از طرف بزرگان محل که وظیفه هدایت و راهنمایی مردم و جوانان را دارند به اطلاع عموم می رسد. در روز مشخص، کلیه مردان محل برای انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه کوه دماوند پس از صرف صبحانه ،با برداشتن غذای ظهر و بساط و میوه و چای ار روستا خارج می شوند. طبق رسم ،صبح زود تمام مردان باید از روستا خارج شوند و دیگر حق بازگشت به خانه را ندارند. با خروج مردان ،تمام امور روستا دراین روز در دست زن های محل است. زنان با اجتماع در مساجد و نقاط عمومی روستا، به اجرای برنامه هایی مانند:عروس و داماد، شاه و وزیربازی، سنگ بازی و سایربازیها و سرگرمی های محلی می پردازند و از ورود هر مردی به داخل روستا جلوگیری می کنند. درصورتی که مردی به تذکر و اخطار زنان توجه نکند و داخل روستا شود به شدت با چوب زنان تنبیه می شود.مردان روستا نیز پس از رسیدن به محل ورف چال، اقدام به جداکردن قطعات برف از کوه می کنند و هرکس به اندازه توانش مقداری از آخرین برف زمستانی را داخل چاه بزرگ می ریزد. به اعتقاد اهالی روستای اسک،این چاه را شخصی به نام سیدحسن ولی حفر کرده و مقبره او در روستای نیاک، محل زیارت اهالی منطقه است.باپرشدن چاه از برف و پوشاندن درآن ، مردان به صرف ناهار، چای و میوه در اطراف چاه می پردازند.درپایان مراسم، مردان روستا پس از نماز، دعا و شکر الهی ، به روستا برمی گردند.مراسم ورف چال یا چاه برف، ریشه در مبارزه با کم آبی برای مسافران و دام ها در فصل تابستان دارد. ازآنجایی که این منطقه درگذشته یکی از مناطق دامداری محسوب می شد، دامدارها برای تامین آب مورد نیاز دام ها و نیزاهالی درفصل تابستان که برف های روی کوه آب می شد اقدام به ذخیره کردن برف دراین چاه می کردند تا در موقع کم آبی، آب مورد نیاز خود و دام ها را تامین کنند.امروزه منطه اسک اهمیت گذشته خود از نظر پرورش دام را از دست داده است ولی اجرای این سنت قدیمی همچنان توسط اهالی روستا با شور و شوق انجام می شود.
گهواره بندی [ویرایش]
در بیشتر نقاط شهری و روستایی استان رسم بر این است که در دهمین روز تولد نوزاد عده ای از بستگان و آشنایان برای صرف ناهار دعوت شوند پس از صرف ناهار و چای و شیرینی مادر بزرگ و یا قابله کودک را در گهواره می بندند در بعضی مناطق اگر نوزاد فرزند اول باشداین وظیفه را مادر بزرگ طرف مادری به عهده می گیرد سپس مدعوین پولی به عنوان هدیه در گهواره طفل می گذارند.در بعضی از روستاهای شهرستان نور پس از خوابانیدن نوزاد در گهواره، بستگان طرف مادری نوزاد، روی گهواره گردو یا نبات می شکنند و یا گهواره را چند بار به شدت تکان می دهند این کار به این دلیل انجام می شود که اگر در طول زندگی بین پدر و مادر نزاعی رخ داد گوش طفل به سر و صدا عادت کرده باشد.
دندان سری [ویرایش]
یکی از مراسم دوران کودکی مراسم دندان سری است که همزمان با ظاهر شدن اولین دندان های طفل برگزار می شود . در این مراسم مادر کودک شیر برنج یا آشی که انواع حبوبات در آن وجود داشته باشد می پزند و کاسه ای از اش را به خانه فامیل ها و دوستان می دهد معمولا" رسم است که افراد هنگام پس دادن کاسه، هدیه ای مانند جوراب، روسری یا پول در آن می گذارند.
علم گردانی و نخل گردانی [ویرایش]
علم گردانی و نخل گردانی از قدیمی ترین سنت ایرانی و مازندران است که همه ساله در تمامی مناطق مازندران انجام می شود.
مراسم خیاط سر [ویرایش]
این مراسم در عروسی ها انجام می شود که در آن به بازی های محلی و آواز خوانی مازندرانی می پردازند و مردم به شادی پرداخته و در کنار آن به مراسم عروسی می پردازند.
راهها [ویرایش]
راه های اصلی کشور در این استان قرار دارد و راه های بین المللی هراز و چالوس از جمله آنان است. راههای اصلی ارتباطی این استان جاده سراسری ساحلی و جادههای هراز و چالوس و جاده فیروز کوهاست. در جادههای ارتباطی مازندران به سوی جنوب ۱۰۷ نقطه حادثهخیز وجود دارد که سالیانه جان شمار زیادی از شهروندان را میگیرد.[۸]
بندر نوشهر
کشتی در دریای مازندران
راه های دریایی و هوایی [ویرایش]
مازندران از نظر راه هوایی و به خصوص دریایی یکی از مراکز مهم در خاورمیانه با دارا بودن چندین بندر تجاری و فرودگاه است.
هنرهای دستی مازندران [ویرایش]
ز صنایع دستی موجود در استان مازندران می توان به قالی بافی، گلیم بافی، جاجیمچه بافی، بافت گلیچه، چوقا، شمد و ملحفه، سوزن دوزی، رنگرزی و چاپ سنتی سفالگری و سرامیک سازی، فرآورده های پوست و چرم، هنرهای مرتبط با فلز، هنرهای مرتبط با چوب، حصیر بافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلد سازی سنتی، صنایع دستی دریایی عروسک سازی اشاره کرد. قالی بافی و گلیم بافی از رشته های اصلی و اساسی مازندران نیست ولی در استان بافته می شود. در شرایطی که فرش در بعضی مناطق حرف اول برای ابراز وجود دارد تنها شهرت خود را در مازندران به سایر رشته ها واگذار کرده است و نقشه هایی که درمازندران بافته می شود مربوط به سایر مناطق است.
صنایع چوبی [ویرایش]
صاحبان پیشه و فن همواره با عشق به زیبایی و سایل مادی زندگی را افریدهاند. دستان توانمند هنرمند ذهن مستقل و پویا واندیشه جستجو گرش مجموعهای دیدنی و سزاوار تحسین را به یادگار گذاشتهاست. مهمترین آنها عبارتند از:
در ضریح، صندوق مزار، ارسی [ویرایش]
از سده پنجم تا هفتم ه. ق. هنرمند منب کار با استفاده از شیوه قاب و گره، طرحهای نو آفریده از سده هشتم هجری نمونههای فراوانی از رسم و عناصر هندسی و اشکال نباتی و گل و بته روی منبرهای چوبی، صندوق مزارها، در و پنجره و رحل قرآن باقی ماندهاست. ازاوایل سده نهم هجری این هنر رونق ویژهای یافت و صنعتگران موفق شدند در اثار خود با به کارگیری انواع خطوط نمونههای ارزشمندی را بیافرینند که اکنون زینت افزای مرقد امامزادگان و بزرگان دینی است. پنجرههای زیبا و خوش نقش و نگار چوبی که نشانه نور و روشنایی است با استفاده از هنر گره سازی و نقشهای هندسی سه گوشه و چهار گوشه، ستارههای چهار پر و هشت پر و و درنهایت شیشههای رنگین پیشانی و رواق بناها راآذین میبخشد این پنجرهها به اورسی معروفند.
لاک تراشی [ویرایش]
لاک تراشی در مناطق روستایی و جنگلی مورد توجه پیشه وران هنرمندان بوده و انواع سازههای آن براساس نیاز زندگی روزمره گسترش یافتهاست. روستاییان ساکن مناطق جنگلی درگذشته بیشترین نیازهای خود را از چوب تهیه میکردند و در ساخت لوازم چوبی از مهارت خوبی برخوردار بودند. استادکاران بااستفاده از ریشه و تنه درختان بدون بهره گیری از ابزار کار امروزی ظروف چوبی مانند جوله، کلز، لاک دانه پاش، قند چوله، تنباکو چوله، قاشق، ملاقه، کترا، میساختند. هنر لاک تراشی یک کار ابتکاری است و جنگل نشینان با شناختی که از انواع درختان جنگلی دارند برای ساخت مصنوعات چوبی از ریشه و چوب درختان ویژهای با استفاده از ابزار کار بسیار ابتدایی استفاده میکنند. درختانی که از چوب آنها برای این کار بهره میگیرند افرا، راش، ملج، توسکا، ممرز، شمشاد، نم دار و انجیلی است. ظروفی که از ریشه درختان ساخته میشود سبک تر و در برابر سرما و گرما مقاوم تر است ترک بر نمیدارد و در اثر ضربه به سادگی نمیشکند لاک تراشان معتقدند ظروفی که از ریشه درختان تهیه میشود، اگر خوب نگه داری شود عمر مفید آنها دست کم بالای صد سال خواهد بود. در صورتی که لوازم تهیه شده از ساقه و تنها درختان همین خاطر در گذشته لاک تراشان لوازم مورد نیاز در خانه را از ریشه زیرین ریشههایی که از ساقه با شیب ملایمی در خاک نفوذ کردهاند استفاده کنند زیرا ازدیدگاه آنان قسمت زیرین این نوع ریشهها کمتر در معرض برف و باران قرار داشت. برخی از ظروف چوبی که در مازندارن کاربرد دارد عبارتند از:
دانه پاش [ویرایش]
به جای سینی برای پاک کردن برنج و حبوبات به کار میرود.
جوله [ویرایش]
این وسیله شبیه پارچ آب، باگردن باریک و دهانهای گشاد و در اندازههای گوناگون ساخته میشود. در گذشته برای دوشیدن شیر و نگه داری انواع مواد لبنی از آن بهره میگرفتند از نقشهای متدوال روی بدنه جوله میتوان از جوله نقش مارپیچ، نقش زنجیرهای و نقش حلوایی نام برد. بزرگترین نوع جوله مندر نامیده میشود که حدود ۱۸کیلوگرم گنجایش دارد. نوع دیگری از جوله که جوله کون نام دراد از ریشه درخت افرا تراشیده میشود.
کلز [ویرایش]
از این وسیله چوبی به جای ملاقه برای هم زدن و سرد کردن شیر استفاده میکردند در مناطق مختلف مازندران این وسیله به نامهای گوناگون خوانده میشود. به طور مثال در منطقه رامسر گیال در بخش مرکزی کلز یا کیلز و در منطقه گرگان کمچه لز نوع دیگر پیمانه شیر به نام منقار درمناطق جنگلی ساخته میشود و حدود ۲۰۰ کلیوگرم ظرفیت دارد. قاشق و ملاقه وکفگیر: این وسایل که در زبان محلی «گچه» «پل گیر» و «کترا» نامیده میشود. از ساقه و شاخه درخت شمشاد تهیه شده و در کنار انواع وسایل امروزی همچنان گذشته کابرد دارند.
کیله لاک [ویرایش]
به عنوان پیمانه استفاده میشود. هر پیمانه حدود ۶ کیلوگرم «شالی» و یا «جو» و حدود۵/۷ کیلوگرم «گندم» ظرفیت دارد.
عصا [ویرایش]
از چوب درخت آزاد که به زبان محلی «ازدار» نام دارد تهیه میشود.
قند چوله [ویرایش]
برای خرد کردن قند به کار میرود.
تنباکو چوله [ویرایش]
به عنوان ظرف تنباکو مورد استفاده دارد.
سیر کوب [ویرایش]
در اندازههای متفاوت ساخته میشود. در قدیم از این ظرف به جای هاون برای کوبیدن و خرد کردن نیز استفاده میشد.
حصیر بافی [ویرایش]
حصیر بافی در برخی از روستاهای استان مازندران به ویژه در غرب استان رایج است. در مازندران از نوعی حصیر به نام «کوب» برای زیر انداز استفاده میشود. برای بافت «کوب» از گیاهان خود رو چون «گاله» و «واش» که در باتلاقها و اب بندانها میروید بهره میجویند. برای تهیه زنبیل و سبد نیز از همین گیاهان استفاده میشود. گاه تهیه این مصنوعات با به کارگیری چوب و نی یاد و نوع علف به نامهای «وران» و «سازیر» انجام میشود.
گلیم بافته شده
گلیم بافی [ویرایش]
گلیم بافی نیز یکی از دیگر صنایع دستی و سنتی استان محسوب میشود. در حال حاضر در بیشتر روستاها و شهرهای استان به این هنر اشتغال دارند. نقوش گلیم اغلب به شکل هندسی است و بافنده با الهام گرفتن از اطراف طبیعت خود، نقش میزند. رنگ گلیم نیز بر گرفته از طبیعت پیرامون و غالب رنگهای تند و شاد مانند قرمز، نارنجی، کرم، سبز، سرمهای است.
جاجیم بافی [ویرایش]
در میان دست بافتهای روستایی، جاجیم از اهمیت بیشتری برخوردار است و کاربردهایی نظیر زیرانداز، پشتی، سجاده رختخواب پیچ، مفرش، پتو، وریه کرسی و... داردو این هنر در بسیاری از مناطق روستایی از جمله «متکازین» از توابع بهشهر بخش دودانگه شهرستان ساری، آلاشت سواد کوه، کجور، نوشهر و کلاردشت چالوس اقبال و توجهاست. در روستای کوهستانی و ییلاقی متکازین در بخش هزار جریب بهشهر، اصولاً بافت جاجیم توسط زنان صورت میگیرد و مردان جز در مرحله تهیه پشم، نقش چندانی ندارند. در بافت جاجیم این منطقه پس از بافتن حاشیه، نقش اندازی که در اصطلاح «گل» خوانده میشود صورت میگیرد. این نقشها نامهای گوناگونی دارند چهار گل، خشتی، پنجهای، گل آفتاب گردان، آفتاب تیره، حاشیههای اطراف نیز با طرح مثلث دندانه دار پر میشود. برای بافت جاجیم در اندازههای بزرگ تر دو یا چند عدد جاجیم بافته شده به اندازه عرض دار موجود را به یکدیگر متصل مینمایند و یک جاجیم در اندازه دل خواه شکل میگیرد.
جوراب بافی [ویرایش]
جوراب بافی یکی از صنایع دستی رایج و بومی منطقهاست که به ویژه در روستای «صالحان» از جمله صنایع دستی اساسی محسوب میشود. این صنعت بومی را میتوان بر مبنای تولید و مصرف آن به جوراب چکمهای یا گردن بلند و گردن کوتاه تقسیم کرد. در روستاهای منطقه در حال حاضر تولید جوراب به شکل ساده انجام میشود و پشم گرفته شده از گوسفند بدون ررنگ آمیزی واستفاده از نقوش مختلف عرضه شده و جنبه هنری ندارد.
موج بافی [ویرایش]
ماده اولیه موج بافی که به نامهای «رختخواب پیچ» و «ایزار» نیز معروف است، پشم است. به همین دلیل ارزان و قابل شستشو دارای استحکام، نرم و سبک است. موج بافی به دلیل صفتهایی که بر شمردیم، به عنوان هنری فراگیری در گذشته مطرح بود و اکنون میز کم وبیش در این منطقه رواج دارد. امروزه این هنر بیشتر در روستاهای منطقه کجور به جا ماندهاست. گونهای از این دست بافتها با همین کاربرد «چاد شب» نامیده میشود. معروفترین آن «چادر شب دارایی» است که دارای رنگهای متنوع به وبژه طیفهای گوناگون رنگ قرمز که جاذبه بیشتری نسبت به رنگهای دیگر دارد است. در این منطقه در کنار بافت این نوع پارچه، سفرههای ظریف و پرارزش نیز بافته میشود.
پارچه بافی [ویرایش]
در گذشته بافت انواع پارچه هاپشمی، ابریشمی و نخی معمول بود. نوعی پارچه ابریشمی که الیجه نام داشت برای دوخت کت زنانه به کار میرفت. از پارچههای پشمی «چوغا» و «باشلق» برای پالتو استفاده میشود. و از شمد که نوعی پارچه خنک و لطیف است در تابستان به جای پتو استفاده میشود.
چنته لفور [ویرایش]
چنته نوعی کیف دسته دار است که در روستای «لفور» از توابع سواد کوه تولید میشود برای بافت آن از دستگاه «کرک چال» استفاده میشود و مراحل تولید آن مانند جاجیم است با این تفاوت که پس از پایان کار، دوردوزی و گاه با مهرههای تزیینی و خرمهره تزیین میشود.
نمد مالی [ویرایش]
نمد مالی در بیشتر مناطق استان مازندران به خصوص درمنطقه کجور و روستاهای اطراف رامسر رواج دارد. ماده اصلی نمد پشم و گوسفند و به رنگهای طبیعی مانند سفید و سیاه و قهوهای و برای نقش اندازی آن از پشمهای رنگ شده شیمیایی بهره میجویند معمولاً ساخت یک قطعه نمد یک روز به طول میانجامید و اغلب چند نفر روی آن کار میکنند.
سفال گری [ویرایش]
یکی از مراکز ساخت سفال و سفال گری، کلاگر، محله جویبار و اقای غلامعلی چینی ساز از استادان به نام این منطقهاست. ابزار سفال گری شامل چرخ، کاردک برای بریدن و سوراخ کردن کار، غربال، سطل، تشت، کوره، ول کارد، نخ، قالب گل زدن است
موزههای مازندران [ویرایش]
موزه بابل [ویرایش]
نوشتار اصلی: موزه بابل
موزه بابل در خیابان مدرس واقع است. ساختمان این موزه در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی به عنوان بلدیه (شهرداری) بنا شده و به دلیل دارا بودن ویژگیهای خاص معماری در فهرست آثار ملی ایران ثبت شدهاست. این بنا در اسفند ماه ۱۳۷۴ با کاربری فرهنگی در اختیار سازمان میراث فرهنگی مازندران قرار گرفت و در بهمن ماه سال ۱۳۷۵ پس از احیا و مرمت و باز پیرایی تحت عنوان موزه بابل گشایش یافت. امروزه از طبقه همکف موزه به عنوان نمایشگاه موقت اثار فرهنگی – هنری استفاده میشود و در طبقه دوم آن اثار باستانشناسی و مردمشناسی به نمایش در آمدهاست.
موزه کندلوس چالوس [ویرایش]
موزه کندلوس یکی دیگر از موزههای این استان است که در منطقه کجور در روستای کندلوس یا میخساز بنا شدهاست. این موزه به همت آقای جهانگیری و با همکاری اهالی منطقه به خصوص اهالی همین روستا ساخته شدهاست.
برای راهیابی به «کندلوس» از راه جاده چالوس، پس از گذر از شهر «مرزن آباد» و در چند کیلومتری آن به سمت چالوس، به یک سه راهی میرسیم که «دو آب کجور» نام دارد. اگر از اینجا به سمت راست حرکت کنیم، وارد جاده «دشت نظیر» میشویم که از اینجا به بعد، مناطقی بسیار زیبا و دلپذیر چهره مینماید. جاده دارای پیچوخمهای زیادی است و طبیعت اطراف به گونهای است که گویی هر چند روز، یک بار تغییر چهره میدهد و زیباییهایش هر بار تازه میشود. در این جاده که به رویان (علمده) منتهی میشود، پس از دشت نظیر در بخشی به نام «هنی سک»، جادهای فرعی به سمت راست گشوده میشود که به ارتفاعات راه میبرد و این جادهای است که ما را به سوی کندلوس راهنمایی میکند؛ از دوآب تا کندلوس، ۴۲ کیلومتر است.
موزه تاریخ آمل [ویرایش]
موزه تاریخ آمل یکی از مهمترین موزه های استان وایران است که در آن آثار تاریخی باستانی و فرهنگ غنی مازندرانی و ایرانی را نشان می دهد.
موزه کندلوس [ویرایش]
موزهٔ کندلوس موزهای است در استان مازندران که در روستای کندلوس، از توابع شهرستان نوشهر قرار دارد. تاریخ ساخت این موزه بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ است.اشیای این موزه مربوط به دوران پیش از میلاد مسیح و قبل از اسلام و همچنین دوران اسلامی میشود. در آبان ۱۳۸۹ عملیات آسفالت جادهٔ خاکی منتهی به این روستا و موزه پایان یافت.
نگارخانه [ویرایش]
نگارخانه مازندران
کاخ مرمر در رامسر
سد لار در آمل
شهرکی در نور
طبیعت مازندران
پلی در تنکابن
پل ورسک
شکل شاه
عمارت باغ شاه در بهشهر
نمک آبرود
پل معلق آمل
دریاچه ولشت
بابلسر
جنگلی در مازندران
رودخانهای در جویبار
سقف مسجد جامع ساری
باغ عباس آباد بهشهر
باداب سورت ساری
قائم شهر
مشهد میربزرگ
برف در دماوند،آمل
ورودی مسجد جامع آمل
برج دیدبانی دربابل
نوشهر
راه آهن شمال مازندران
جستارهای وابسته [ویرایش]
آستانهای مقدس در مازندران
مراسم محلی مازندران
گاهشمارمحلی مازندران
ضرب المثلهای مازندرانی
زبان مازندرانی
راه آهن مازندران
فهرست روستاهای استان مازندران
مازندرانی
اهالی استان مازندران
ویکیپدیای مازندرانی
پیوند بیرونی [ویرایش]
وبگاه رسمی استانداری مازندران
اداره کل هواشناسی مازندارن
صدا سیما مرکز استان مازندران
اداره کل راه ترابری و گمرک مازندران
سازمان معدن،تجارت،بازرگانی مازندران
اداره کل سازمان فرهنگ ارشاد مازندران
شهرک های صنعتی تجاری مازندران
منابع [ویرایش]
به استان سرسبز مازندران سرزمین فرشتگان و بزرگان سرزمین علویان اشکانیان مرعشیان و پادوسیان سرزمین طبری ها سرزمین هفت رنگ چهار فصل به بام ایران خوش آمدید
تقسیمات استانی و شهرستانهای مازندران
جغرافیای تاریخی مازندران؛ ۱۳۸۰؛ اسماعیل مهجوری
ماهنامه نجوم شماره ۲۰۷. خرداد و تیر ۱۳۹۰. صفحه ۳۲.
ایران گردی جلد ۲.صفحه ۹۱ مهر ۱۳۸۹.
آشنایی با استان هفت رنگ مازندران
سلام مازندران
جاذبه های گردشگری مازندران
جاذبه های گردشگری استان سبز و آبی مازندران
گردشگری و صنایع دستی مازندران
مازندران بام ایران
نقشه گردشگری،راهها،تصاویر هوایی مازندران
انسان شناسی فرهنگ بومی شمال،استان مازندران
به مازندران،سرزمین بهشت خدایی سفر کنید
Mazandaran north of iran Tourismo
mazandaran good provice of the iran
↑ «معرفی استان مازندران» (فارسی). تبیان. بازبینیشده در ۱۱ مهر ۱۳۸۹.
↑ مجله ماه تلاش، علی رمضانپور، ۱۳۸۴، شهرداری ساری، صفحه۱۰-۲۰
↑ Historic Personalities of Iran: Reza Shah Pahlavi
↑ «لغتنامه دهخدا» (فارسی).
↑ Mohammad Davoudi and Manouchehr Sotoudeh, "correction and Persian translation of Divan-e Amir Pazevari". Resanesh Publishing Group, Tehran, Iran, July 2004.
↑ http://www.larijani.ir/NewsBody.aspx?ID=549
↑ زندگینامه علی اکبر ناطق نوری
↑ روزنامهٔ کیهان، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۵- ۳ ربیع الثانی۱۴۲۷- اول مه ۲۰۰۶- سال شصت و چهارم-شماره ۱۸۵۰۵
طبرستان
[نمایش]
ن • ب • و
استانهای ایران
[نمایش]
ن • ب • و
استان مازندران
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ استان مازندران موجود است.
ردههای صفحه: فرهنگ مازندراناستان مازندراناستانهای ایران
قس عربی
محافظة مازندران إحدى محافظات إیران الاحدی والثلاثین. عاصمتها مدینة ساری.
مازندران... مثل بطاقة بریدیة رائعة الجمال تنام بهدوء الطبیعة بین جبال البرز وبحر قزوین.. حیث الغابات الخضراء والمروج المکسوة بالأزهار والسواحل التی تلتقی بالبحر فی ود ومحبة.. تنتشر بها المناطق الساحلیة التی هی مقصد لآلاف السیاح
وتقع المحافظة شمال سلسلة جبال البرز ویحدها من الشمال بحر قزوین .
من أهم مدن المحافظة ساری و آمل .
وتبعد عن طهران 200 کم کانت تسمى سابقاً بـ (طبرستان).. تشکل سلسلة جبال البرز فی جنوب مازندران قوسا کبیرا یصل عرضه إلى 50 کم وتفصل جبال البرز الجهات المحاذیة ل بحر قزوین عن طهران .. تعد محافظة مازندران من المحافظات الخصبة و الزراعیة فی إیران بسبب التربة الجیدة و توفر الأمطار .
یتحدث سکان المحافظة لهجه من لهجات الفارسیة تسمى اللهجة المازندرانیة .
ومن أهم المدن السیاحیة فی هذه المحافظة : نوشهر, آمل
[أخف] ع · ن · تمحافظات إیران
طهران · ألبرز · قم · مرکزی · قزوین · غیلان · أردبیل · زنجان · أذربیجان شرقی · أذربیجان غربی · کردستان · همدان · کرمانشاه · عیلام · لرستان · خوزستان · تشهارمحل وبختیاری · کهکیلویه وبویر أحمد · بوشهر · فارس · هرمزکان · سیستان وبلوتشستان · کرمان · یزد · أصفهان · سمنان · مازندران · غلستان · خراسان شمالی · خراسان رضوی · خراسان جنوبی.
تصنیف: محافظات إیران
قس کردی
پارێزگای مازەندەران (بە فارسی:استان مازندران) یەکێک لە پارێزگاکانی ئێرانە ، کە لە باکووری ئەم وڵاتە ھەڵکەوتووە. ناوەندی ئەم پارێزگایە شاری سارییە.
پارێزگای مازەندەران کە لە باشووری دەریای خەزەر ھەڵکەوتووە لە گەڵ پارێزگاکانی گوڵستان ، سمنان ، تاران ، قەزوین و گیلان ھاوسنوورە.
کێوی دەماوەند کە بەرزترین کێوی ئێرانە لەو پارێزگایە و لە شارستانی ئامۆلە.
ئەمە کۆڵکەوتارێکە. ئەتوانی یارمەتیی ویکیپیدیا بدەیت بە فراوانکردنی.
[شاردنەوە] ب و د
پارێزگاکانی ئێران
ئازەربایجانی ڕۆژھەڵات - ئازەربایجانی ڕۆژاوا - ئەردەوێڵ - ئەسفەھان - ئەلبورز - ئیلام - بووشەھر - تاران - چوارمەحاڵ و بەختیاری - خۆراسانی ڕەزەوی - خۆراسانی باشوور - خۆراسانی باکوور - خووزستان - زەنگان - سمنان - سیستان و بەلۆچستان - فارس - قەزوین - قوم - کوردستان - کرمان - کرماشان - کۆھگیلوویە و بۆیرەحمەد - گوڵستان - گیلان - لوڕستان - مازەندەران - مەرکەزی - ھورمزگان - ھەمەدان - یەزد
پۆلەکان: کورتپارێزگاکانی ئێران
قس مازرونی
مازرون اوستان شومال ایران دله ئو در کرانهئون جنوب مازرون دریو هسته. مازرون اوستانون گلستون ، سمنون، تهرون (که باهم گتِ مازرون ره درست کاردنه ئو هرکدوم در سنه ئون ۱۳۷۶، ۱۳۵۵، ۱۳۴۹ از مازرون جودا بینه) جا هم سامونه. ههمینتی در غرب وه اوستانونقزوین ئو گیلون جا بیتنه. این اوستان اتا از پرجمعیت ترین مناطق از لحاظ تراکوم جمعیت ئو اتا از غنی ترین وشون از لحاظ منابع گوناگون زیرزمینی(زیربنه ای) هسته. 5 شهرستون موهم ئو پرجمعیت وه عبارتنه از: ساری ، بابل ، آمل ئو قائمشهر (که ههه شون در ناحیه میونه-شرقی جا دارنه)ئو تونکابن که درقسمت غرب اوستان دره. مازرون به خاطر جوغرافیای سراسر موتنوع خادش که شامل جلگهئون، علفزارون، بیشهئون ئو هیرکانیجنگلون با صدها گونه گیائی مونحصر به فرد در جهون هسته ئو او ئو هوائون گوناگون از سواحل شنی با پستترین نوقطه, تا کوئستونای ناهموار ئو برف دپوشنیه البرز با داشتن اتا از هفت آتشفشون مئروف دونیا، کوه دماوند ، بشناسیه بیه.
مازرون اقتصاد یکسره ونه پرنعمت طبیعت ره وابسته هسته، که از رائ کشاورزی ئو مواد غذایی با داشتن بالاترین تولید فرآوردهئون غذایی دریوئی در میون همه مناطق ایران ئو کشورون همسایه از جومله خاویار که در دونیا از لحاظ کیفیت بی نظیر هسته، مورد بهره برداری واقع وانه، همینتی صنعت توریسم، که هر سنه بیش از 12میلیون موسافر از مازرون هارشا کانه.
مازرون استان 17 شهرستان دارنه شامل: رامسر , تنکابن , چالوس , نوشهر , نور , آمل , محمودآباد , بابل , بابلسر , فریدون کنار , قائمشهر , سوادکوه , جویبار , ساری , نکا , بهشهر ئو گلوگاه .
مردمون مازرون به زوون مازرونی گپ زنه ؛همینتی پارسی ره هم بلد هسنه.
محمدرضا شاه کاخ ، رامسر دله.
دله [فرو بور]
۱ نیشته گا/ساری
۲ مازرون تاریخ ئو ایسم
۳ “
۴ ”
۴.۱ کاتبون ئو مازرون
۴.۲ تاریخی جائون مازرون
۴.۲.۱ بندپی بابل
۴.۲.۲ شورچال گلوگاه
۴.۲.۳ ایمامزاده عباس ساری
۴.۲.۴ قلعه لاجیم سوادکوه دله
۴.۲.۵ چشمه عیمارت بهشهر
۴.۲.۶ برج آرامگائی ایمامزاده طاهر مطهر کجور
۴.۲.۷ قلعه ملک بهمن لاریجان
۴.۲.۸ آرامگاه سه سید میر حیدر آملی
۴.۳ نژاد
۴.۳.۱ استرابون مَردِمونِ مازرونِ خَو ِر نِویسِنه که
۴.۴ زوون ئو خط
۴.۵ مازرون ِفرِنگ ئو رسوم
۴.۶ نیگارخنه
۴.۷ وابسته جستارون
۴.۸ پانویس
[دچیین]نیشته گا/ساری
گت بنویشت ره بخونین: ساری
مازرون ره نیشته گا ساری هه سه. ونه جمعیت 267000 نفر ره بالغ وونه.ایتا شهر آغا محمد خان روزگار دله نیشته گا بیه ونه قبل جا بابل مرکز بیه و دلیل این عوض هکردن ایتا بیه کا بابل زندیه جا خار بیه. امروزه با گذشت 200 سال اوتا سال جا هنته بابل ئو ساری جا رقابت دره.
مازرون دریو رامسر تنکابن چالوس نوشهر نور محمودآباد آمل بابلسر بابل قائمشهر جویبار سوادکوه ساری نکا بهشهر سمنان تهران گیلان گلستان قزوین
[دچیین]مازرون تاریخ ئو ایسم
گت بنویشت ره بخونین: مازرون تاریخ
نوم مازرون جاگزین نوم تبرستون بیه که پیش از اون زمون هم اتا کم به کار شیه. ولی در قرن 7هـ.ق. موغولئون حمله ی جا تبرستون نوم مازرون جا کلأ عوض بیه. برای نوم مازرون معنیای خله زیادی حدس بزو وانه ولی اصلیترین وشون بون ایندرائه که دین زرتشت دله دره وه نوم اتا از پنجتا گت خدائون زرتشتیون بیه ئو ماز + ایندرا به مئنی دژِ ایندرا هسته ئو از اونجه که ایندرا از خدائون جنگ و قدرت بیه اینتا سرزمین ره اسطورئون پر رمز ئو راز دونسنه ئو قدرت مردمون وه ره چون زور دیوون خیال کاردنه ئو اینتا شاهنومه ی فردوسی دله مئلومه. بر پایه همین موضوع ملک الشوعراء بهار بیت زیر ره بائوته:
“
ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند
”
مازندرون ره ِخَله وقت پیش تبرستون گِتِنه،تبر در ز ِوون مازرونی کوه معنی دِنه ئو تبرستون هِم کوهستون.پیش از ورود آریاییون به ایران دِله مردمونی در این منطقه ساکن بینه که و ِشونه تاپور ئو و ِشونه سرزمین ره ِ تاپورستون گِتِنه که به مرور تبرستون بَی یه.
مازن در اوِستا به ناحیهای گِنِنه که بر کنارهی مازرون دریو قرار داشته ئو بعدها به مازرون مشهور بَی یه.مازرونی که رامشگرِ مازرونی هنگوم بَر ِسی ئَن به نزد کاووس توصیف هاکِرده، بِگذشته از زیادهرویئون شاعرونه، با طبیعت کنونی این سرزمین هم همونندی دارنه:
به بربط چوبایست بر ساخت رود برآورد مازنــــدرانی ســـــرود
که مازنـــدران شــــاه را یـاد بـاد همیشه بر بــومــش آباد باد
که در بوستانش همیشه گُل است به کوه اندرون لاله و سنبل است
هوا خوشگوار و زمیــــن پر نـــــــگار نه گرم و نه ســرد و همیشه بهار.
از این رو بَتومّی بَوّیم که مازرون بخشی از ایرانزمین بی یه که شِه سِه شائی داشته.
ابن اسفندیار گِته که، مازرون در اصل موزندرون بی یه یعنی سرزمین یا ولایت کوهِ موز ِ دِله، موز هِم اَتِ کوهِ نوم هَسه که از گیلان تا نواحی لار، قصران ئو جاجرم ایدامه پیدا کِنّه.
برخی از نویسندگون ماز ره ِ بهمعنی دربندها ئو دژون موستحکمی دونّنه که بهدستور ایسپهبدمازیار،قارنِ ریکا در گِذِرگائون ئو نوقاط سوق الجیشی کوهستون مازرون بِساتِنه ئو واژهی مازرون ره ِ بهمعنی رشتهی مازون دِله دونّنه.
بعضی هِم گِنِنه کلمهی مازرون ره ِ از واژهی مارد که اَتّا از قبایل مئروف نوم هَسه که اونجه ساکن بی نه، بَی تِنه.اتّی جور هِم، یعنی سرزمین آمردون ئو جایی که آمردون اونجه سکونت داشتنه.
بههر حال تبرستون به تموم نواحی کوهستونی ئو زمینای پست ساحلی بَئوته بونه، ولی واژهی آمردون نواحی پست ساحلی که از دلتای سفیدرود تا جنوب شرقی مازرون دریو امتداد دارنه ره ِ گِتِنه، تا اینکه به تموم نواحی کوهستونی ئو ساحلی مازرون بَو تِنه.
[دچیین]کاتبون ئو مازرون
مازرون الآنی در درازی تاریخ ، شاهد وقایع ئو ایتیفاقات فراوون سیاسی، ایجتیمائی ئو فرنگی بیه. در اهمیت سرگوذشت وقایع تاریخی این اوستان، کافی هسته که بائوته وانه هیچ اتا از مناطق ایران به اندازه این خطّه، شاهد رویدادون تاریخی نینه.
به همین سبب هسته که نویسندگون ئو مورخون ایرانی ئو خارجی، فراز ئو نشیبون تاریخی این سرزمین ره در کتابونی بنویشنه. از آثار نویسندگون روسی درباره مازرون، تاریخ مازرون ئو استرآباد تالیف رابینو ، ئو از آثار نویسندگون مازرونی ، تاریخ طبرستون ئو رویان ئو مازندران تالیف میر ظهیرالدین مرعشی ئو تاریخ تبرستون بنویشته ابن اسفندیار ، ئو از آثار نویسندگون ایرانی، تاریخ تبرستون به کوشش اردشیر برزگر (تورک اصل موقیم مازرون) ئو مازرون از قدیمل ایوم تا به امروز، نوشته دوکتور ممّد مشکور ره بتومبی ایسم بوریم. اما این که ایسم مازرون از چه زمونی در این خطّه گپ دله دکته سر ایختیلاف هارشا وجود دانه. بعضی از مورخون موعتقدنه از زمون ابن اسفندیار ، بجای تبرستون کلمه مازرون بکار بورده بیه عدهای هم تاریخ استیعمال کلمه مازرون ره از قرن چاروم هجری قمری به بعد دونه. [۱]
[دچیین]تاریخی جائون مازرون
مازرون سلسله ئون زیاد ئو گت خادش وسـّه تا الآن خله دژ ئو کاخ داش بوئه ولی بخاطر رطوبت هوائ مازرون هسته که خله کم از این یادگارون بموندسه که اونایی که الآن درنه هم ویشته البرز کوهون طرف درنه. بعضی از موهمون وشون ره پائین رج هاکردمه تا شما بخوندین:
[دچیین]بندپی بابل
در جنوب بابل ئوتقریبایی کیلومیتری شهر بابل منطقه ی بندپی وجود دانه بندپی که محی بین کو ئو جنگل ئو دشت هسته در ایران قبل از ایسلام بنا به روایات محلی در حمله ی عربون اتا سنگر قودرتمند برای وطن دوستون بیه ئو در واقع قبل از ایسلام دارای شهر ئو قلعه بیه.
[دچیین]شورچال گلوگاه
این منطقه از جائون مسکونی قرون ابّـِل ئو دیّـِم ایسلامی بیه ئو آثار باستونی فراوونی در دل تپهئون وه جای بیتنه که موتأسفونه بخش قابل توجوهی، توسوط حفارون غیرموجاز، از دل خاک خارج بیه ئو از موزهئون خارجی، سر در بیارده که نیازمند استقرار یگون حفاظت میراث فرنگی هسته.زمینون وه موتعلق به ساکنون کوپچی مله گلوگاه بیه ئو در فاصله کمی از ساحل دریو قرار بیته ئو مکونی سرسبز ئو بیسیار بدینی هسته که نیازمند سرمایه گوذاری ئو توجوه ویشتری هسته.
[دچیین]ایمامزاده عباس ساری
در حاشیه شومالی ورودی شرقی شهر ساری واقع بیه ئو از نظر شیوه معماری، گونبد هرمی شکل و صندوق چوبی نفیس، اتا از بنائون معروف اوستان مازرون هسته. تاریخ بساته بین وه ۸۹۷ هجری قمری هسته ئو سه امامزاده بنامئون عباس ؤ محمد ئو حسن ون دله قبر بیتنه.این بنا در منطقهای به نوم آزادگله دره.
[دچیین]قلعه لاجیم سوادکوه دله
در جنوب شرقی زیراب در شرق جاده سوادکوه به قائمشهر در منطقهای جنگلی ئو در کنار روستای لاجیم قرار بیته. این اثر میئماری ارزشمند موتعلق به قرن پنجوم هیجری هسته. آندره گدار باستونشیناس فرانسوی که در سنه ۱۹۳۳میلادی به بازدید برج لاجیم بموئه نوسسنه: دله اسن حصار چند تل هسته که نشون دنه اسن قلعه در واقع شهر موستحکمی هسته این محل که در قلب گت جنگل ئو دور هنگامه شهرون واقع بیه. موسلماً قرارگاه موهم اتا از سرکشون یا پناهگائ اوستووار اتا از شائون مخلوع بیه که به اومید بردگسن وقت موساعد در اونجه بدور از آسیب خصم در امون داشته. شخصیت مدفون در برج (کیا ابوالخوارس شهریار) از خاندون باوندیون بیه که در فاصله سقوط سلسله باوندیون ابل ئو به قدرت برسین دباره خاندون باوندیون پس از ایشغال ناحیه آمل به دست قابوس ابن وشمگیر به منطقه کوئستونی لاجیم پناه بورده.
[دچیین]چشمه عیمارت بهشهر
این بنا موتعلق به دوره صفویههسته که در 2 طبقه ایحداث بیه ئو در حال حاضر طبقه همکف ئو جزری از طبقه دیُـّم باقی بموندسه در وسط عیمارتِ همکف شروء چشمه قرار دانه که او ونه جا 4طرف جه شونه ئو کم کم ه کل شهر رسنه.
[دچیین]برج آرامگائی ایمامزاده طاهر مطهر کجور
این بنای آرامگائی واقع در روستای هزار خال بخش کجور در شهرستون نوشهر قرار دانه بنایی هسته 4 ضلعی با کتیبهئون آجری ئو تزئینات که در سنه(۸۲۹) هـ. ق. به دست ملک کیومرث بن بیستون اوستندار بساته بیه.
[دچیین]قلعه ملک بهمن لاریجان
این قلعه از گت قلعهئون البرز هسته که در جاده هراز بخش لاریجان شهرستون آمل ئو موشرف به قریه شاهون دشت در 75 کیلومیتری جنوب آمل قرار دانه این قلعه موتعلق به حکام پادوسبانیون هسته که در سنه (۴۵ الی ۱۰۰۵) هـ. ق. به رویان نور ئو کجور ئو رستمدار حکومت داشنه بنای قلعه بر روی صخرهای حدود ۲۲۰میتر بالاتر ازسطح اراضی شاهوندشت از لاشه سنگون گت ئو خورد ئو ملات گچ بساته بیه که بصورت طبقه طبقه ئو شامل اوتاقون ئو قسمتون موختلف ساختمونی هسته.
[دچیین]آرامگاه سه سید میر حیدر آملی
این مکون مدفن ابولقاسم"ابولحسن رویانی ریکا هسته که در سده ششم ه ق وفات یافتهاست، در طی قرون هشتوم ئو نوهم هجری قمری سه تن از سادات ئو عورفا در این محل مدفون بینه که اتا از وشون علامه میر حیدر آملی هسته که از موتفکرون ئو مشاهیر شیعه بیه بانی این مکون سید عزالدین بن سید بهاالدین آملی هسته. [۲]
[دچیین]نژاد
گت بنویشت ره بخونین: تپورون
گت بنویشت ره بخونین: آمردون
مورخان و دانشمندان دورههای پیش از میلاد گِتِنه: ساکنان بومی مازندران مردها «آمردون» بی نه. آمردون مَردِمونی چادرنشین و کوچگر بی نه و در سرزمینی زندگی کِردِنه که نیمهی شومالی وه دشتی هموار بی یه، وِشونه نیمهی جنوبیِ ولایت، جنگِلون انبوه داشته ئو کوهون سنگی که بِگذِشتِن از اونجه خَله دشوار بی یه.زندگی آمردون در چمنزارها، لای کهنسال ِ دار ئو شکاف سنگون پَلی ئو پناهگاهئون دیگری گِذِشته. وِشون در اثر نبرد مداوم با درندگون ئو حیوونای وحشی، روحیهای خشن ئو تند ئو سرکش داشتِنه ئو آیین ویژهای وِشون دِله برقرار بی یه.
در حدود 5000 سال پیش بی یه که، تودههای گستردهای از مردمان «هند ـ اروپایی» از شومال یعنی شِه سرزمین به سوی جنوب کوچ هاکِردِنه. از میون آریایون گروئی به سرزمین جنوب شرقی بَر ِسینه، «آریاییون هند» ئو گروئی به سمت هندوکش ئو گروئی «آریاهای ایرانی» به سوی فلات ایران سرازیر بَی نه.
سرزمین خوارزم ئو کرانهی شرقی مازرون دریو ، ابلین منطقهای بی یه که دستهای از آریاییون ایرانی از خاک ورگانا «گرگان» بِگذِشتِنه ئو بهسرزمین آمردون بَر ِسینه. طبیعت سرسبز، دار، جویبارون روان، پرندگون ئو حیوونائ گوناگون این سرزمین مورد پسند وِشون قرار بَی ته ئو اینتا منطقه دِله سِکونت اختیار هاکِردِنه. آریاییون که تازه دشتِ دِله جا بَی تِنه، با بومیان نِساتِنه ئو بین و ِشون نبرد سَر بَیی ته، وِشون بَتونِستِنه بومیان رهِ به کوهستانون شومالی ئو مغرب بَوِرِن. آریایون، آمردون رهِ بربر «گریزون» ئو تور «زمخت ئو خشن» ئو دوا «پیر ئو اهریمن» خونِّسِنه. چندی نِگذِشته که هوایِ رِطوبت خَله بَی یه ئو بیماریون بومی هِم از سوی دیگر به آریاییون روآور بَی یه ئو تنبلی ئو بَمِردَن بر وِشون چیره بَی یه ئو اَی نَتونِسِنه بدون همکاری ئو کایر بومیان در و ِشونه سرزمین بَمونِن. اِتی بَی یه که نیاز به مَردِمونِ بومی خَله بَی یه، دست از درگیری با وِشون برداشتِنه ئو در جریان زندگی هاکِردَن، نوعی همسازی ئو سازگاری فرنگ بومیون ئو آریاییون پدید بِمو ئو یِواش یِواش با بِگذِشتَنه زمون ئو آمیزش نژادی ئو بستگی خونی ئو خویشاوندی سرانجوم نژاد نوین آریا ـ آمردی پدید بِمو.
[دچیین]استرابون مَردِمونِ مازرونِ خَو ِر نِویسِنه که
«در بخشهای شومالی رشتهی البرز نخست گلها ئو کادوسیها(اسلاف گیلکون ئو دیلمیون) ئو آمردون جای داشتِنه ئو در برخی از هیرکانیان ئو سپس گروه پارتون زندگی کِننّه ئو همهی بخشهای شومالی این منطقه بارآور هَسه. بخشی که بر شومال هَسه، این بخشی کوهستونی ئو سرد هَسه ئو جایگاه کوهنشینونی بهنوم کادوسیا ئو آمردون ئو تپورون ئو کورتائو جز ایشان هَسه.»
در مازرون علاوه بر مردمانی که نژاد آریایی هَسِنه، مردمونی هم دَرِنه که نژاد ترکمون ئو مغولئون دارنِنه در سرزمینهای گونبدکاووس ئو بندرترکمن ئو بندرگومیشان دِله ساکن بَی نِنه.
از اواخر حکومت ساسانی، اقوام ترکمون ئو موغولئون آسیای مرکزی، گروه گروه بهنواحی شومال خراسون بِمونه ئو به مرور زمون قلمرو مراتع ییلاقی ئو قشلاقی شِه دامون ره ِ گوسترش هِدانه ئو به شهرون ایران نزدیکتر بَی نِنه ئو گروهی از و ِشون به زندگی روستایی ئو شهر نشینی روی بییاردِنه.
[دچیین]زوون ئو خط
زوون: ویشته زوون مازرونی، ولی ویشتر مردمون مازرون با زوون پارسی هم آشنایی دارنه . در شرق اوستان تورکی ئو گورجی ئو در مناطق دیگه زوون ارمنی هم رواج دانه.
ز ِوون مازرونی(تبری): بازماندهی زوون ایرانیان قدیم «پارسی میونه» هَسه که نسبت به زوون فارسی نو دیرتر ئو خَله کمتر تحت تاثیر ز ِوونای بیگانه چون عئراب، مغولون ئو تاتار که مدتی ایرانِ دِله حکومت کِردِنه، قرار بَی تِه.
تا سدهی 5 ه.ق والیان تبرستان بهخط پهلوی بَنویشتِنه ئو سکه بَزونه. دو کتیبه که به خط پهلوی در رسکت واقع در دودانگه ئو گونبد لاجیم سوادکوه بهدست بِمو مؤید اَمه نظر هَسه.لهجه مازنی از نزدیکیای رودسر در گیلون شروء بونه ئو تا نیشتنگاء اوستان گلستون ادامه دارنه ئو از جنوب هِم به مهدی شهر ئو سنگسر در اوستان سمنون ئو دماوند ، فیروزکوه ، قصران ئو... در اوستان تهران امتداد پیدا کِنّه.
اینتا رهِ هم بَو وِم که زِوون مازرونی با لهجهئون گوناگون در این خطه متداول هَسه. علاوه بر وشون لهجهئون گیلکی در غرب و لهجهئون مهاجرون کرد، در شرق مازرون رواج دارنه. گویشهای زوون مازرونی : رامسری ، تنکابنی ، چالوسی ، نوشهری ، نوری ، آملی ، محمودآبادی ، بابلی ، بابلسری ، سوادکوهی ، قائمشهری ، جویباری ، ساروی ، نکایی ، بهشهری ، گلوگاهی ، بندرگزی ، کردکوئی ، گرگانی ، کتولی ، الموتی ، طالقانی ، قصرانی ، دماوندی ، فیروزکوهی ، شهمیرزادی ، مهدی شهری،...
[دچیین]مازرون ِفرِنگ ئو رسوم
بخشی از بنویشته ئون
فرنگ مازرون
مازرون
تبرستون
تاریخ
شاعرون
ادبیات
دین
فرنگ
زوون
کیتاب
راه ئون
تپورون
آمردون
کوشتی
رج:گت مردمون مازرون
ن . ب . و
مازندرونِ مردم دلیر، جنگجو و هوشیار ِنه. اهالی این سرزمین از دیرباز در کسب شناخت و آگاهی و دانش کوشا بی نه. مازندرانیها در دوستی ثابتقدم و دربرابر گرفتاریها سختکوش و بیباکِنه.
از دیرباز زنون با مردون برای ادارهی کارهای زندگانی خود کایر کِردِنه. اهالی مازندران بهروشنایی و یا نور خورشید سوگند یاد کِنّنه و گِنِنه که:«به این آفتاب خسته» و یا «اجاق گرم» و «این سوی سلیمان قسم.» از آداب کهن این سرزمین که هزاران سال هَسه که همچنان پابرجاست، گرامیداشتن نوروز و تَش روشِن هاکِردَن شب چهارشنبه سوری، جشن فِردینه ماه شو، تیرماه سیزه شو، آبریزان، چله(یلدا) هَسه.
[دچیین]نیگارخنه
او و هوای مازرون
مازرون دونیا دله
نخشهیی تپورون جه
مازرونی زوون
[دچیین]وابسته جستارون
اگه خانی ویشته بدونین ،اینان ره بخوندین:
تبرستون
ایران
ساری
مازرونی زوون
مازرونی (ضربولمثل)
مازرونی فرنگ
تبری تاریخ و مازرون تاریخ و ابن اسفندیار
مازرون دریا و مازرون بـَبِر و مازرون ادبیات و مازرون تقویم
مازرون خـَوِر
پورتال: مازرون
[دَوِستن]
ن . ب . و
مازرون
مرکز
ساری
شهرستانها
آمل • بابل • بابلسر • بهشهر • تنکابن • جویبار • چالوس • رامسر • ساری • سوادکوه • فریدونکنار • قائمشهر • گلوگاه • محمودآباد • نکا • نور • نوشهر
شهرها
آلاشت • آمل • امیرشهر • ایزدشهر • بابل • بابلسر • بلده • بهشهر • بهنمیر • پل سفید • تنکابن • جویبار • چالوس • چمستان • خرمآباد • خلیلشهر • خوشرودپی • دابودشت • رامسر • رستمکلا • رویان • رینه • زرگرمحله • زیرآب • ساری • سرخرود • سلمانشهر • سورک • شیرگاه • شیرود • عباسآباد • فریدونکنار • فریم • قائم شهر • کتالم و ساداتشهر • کلارآباد • کلاردشت • کلهبست • کوهیخیل • کیاسر • کیاکلا • گزنک • گلوگاه • گلوگاه بابل • گتاب • محمودآباد • مرزنآباد • مرزیکلا • نشتارود • نکا • نور • نوشهر
'
[دچیین]پانویس
↑ جوغرافیای تاریخی مازرون؛ ۱۳۸۰؛ ایسمائیل مهجوری
↑ ویکیپدیای پارسی
اینتا بنویشته مازرون درباره هسته. ونه گت تر هکردن جا به ویکیپدیا کومک هکنین.
رجئون: مازرون اوستان روستائونمازرونی پچیک مقاله ئونمازرونایران اوستانون
قس انگلیسی
Mazandaran Province (Persian: اُستان مازندران, Ostān-e Māzandarān ) [4] is a Caspian province in the north of Iran.[5] Located on the southern coast of the Caspian Sea, it is bordered clockwise by the Golestan, Semnan, Tehran, Alborz, Qazvin, and Gilan provinces.
Mazandaran is one of the most densely populated provinces in Iran[6] and has diverse natural resources, especially large reservoirs of oil and natural gas.[7] The province's five largest counties are Sari, Behshahr, Babol, Amol and Qaemshahr.[1] Founded as province in 1937, Mazandaran was declared the second modern province after neighbouring Gilan.
The diverse nature of the province features plains, prairies, forests and rainforest [8] stretching from the sandy beaches of the Caspian Sea to the rugged and snowcapped Alborz sierra,[9] including Mount Damavand, one of the highest peaks and volcanos in Asia,[10] which at the narrowest point (Nowshahr County) narrows to 5 miles.
Mazandaran is a major producer of farmed fish,[11] and aquaculture provides an important economic addition to traditional dominance of agriculture.[12] Another important contributor to the economy is the tourism industry, as people from all of Iran enjoy visiting the area.[13] Mazandaran is also a fast-growing centre for biotechnology[7] and civil engineering.
Human habitation in the area dates back at least 75,000 years.[14][15] Recent excavations in Goher Tippe provide proof that the area has been urbanized for more than 5,000 years, and the area is considered one of the most important historical sites of Iran.[16] It has played an important role in cultural and urban development of the region.[17]
Indigenous peoples of the region include the ethnic Mazanderanis[18] speaking an Iranian language which most resembles Gilaki and Sangiseri.[citation needed]
Contents [show]
[edit]History
See Also:History of Tapuria
The Hyrcanian Golden Cup. Dated first half of first millennium. Excavated at Kalardasht in Mazandaran.
[edit]Pre Islamic history
The region is known to have been populated from early antiquity, and Mazandaran has changed hands among various dynasties from early in its history. There are several fortresses remaining from Parthian and Sassanid times, and many older cemeteries scattered throughout the province. During this era, Mazandaran was part of Hyrcania Province which was one of important provinces.
With the advent of the Sassanid dynasty, the King of Mazandaran (Tabaristan and Padashkhwargar) was Gushnasp,[19] whose ancestors had reigned in the area (under the Parthian empire) since the time of Alexander. In 529-536, Mazandarn was ruled by the Sassanid prince Kawus, son of Kawadh.[19] Anushirawan, the Sassanid king, defeated Zarmihr, who claimed his ancestry from the legendary blacksmith Kaveh.[19] This dynasty ruled till 645 A.D., when Gil Gilanshah (a descendant of the Sassanid king Jamasp and a son of Piruz) joined Mazandaran to Gilan.[19] These families had descendants who ruled during the Islamic period.
Hyrcania, now called Mazanderan, comprehends the largest and widest portion of the low plain along the shores of the Caspian Sea. It is one of the most fertile provinces of the Persian empire, whether the mountains or the plains are considered. Travellers passing through the forests of Mazanderan, pass through thickets of sweetbriar and honeysuckle ; and are surrounded with acacias, oaks, lindens, and chestnut trees. The summits of the mountains are crowned with cedars, cypresses, and various species of pines. So beautiful is this district, that in the hyperbolical language of the orientals it is styled, Belad-al-Irem, or, the Land of the Terrestrial Paradise. Sir W. Ouseley relates, that Kaikus, the Persian king, was fired with ambition to conquer so fine a country, through the influence of a minstrel, who exhausted all his powers of music and poetry in the praise of its beauties : his strains read thus :
" Let the king consider the delights of Mazanderan, and may that country flourish during all eternity ; for in its gardens roses ever blow, and even its mountains are covered with hyacinths and tulips. Its land abounds in all the beauties of nature ; its climate is salubrious and temperate, neither too warm nor too cold ; it is a region of perpetual spring: there, in shady bowers, the nightingale ever sings ; there the fawn and antelope incessantly wander among the valleys ; every spot, throughout the whole year, is embellished and perfumed with flowers ; the very brooks of that country seem to be rivulets of rose water, so much does this exquisite fragrance delight the soul. During the winter months, as at all other seasons, the ground is enamelled, and the banks of murmuring streams smile with variegated flowers ; every where the pleasures of the chase may be enjoyed ; all places abound with money, fine stuffs for garments, and every other article necessary for comfort or luxury. There all the attendants are lovely damsels, wearing golden coronets ; and all the men illustrious warriors, whose girdles are studded with gold ; and nothing but a wilful perversity of mind, or corporeal infirmity, can hinder a person from being cheerful and happy in Mazanderan."
Such were the delights the oriental poet held out to his rulers in Mazanderan, in all the force of oriental exaggeration. The province of Hyrcania or Mazanderan was doubtless a delightful province ; but there appear to have been some .drawbacks upon its loveliness. Strictly speaking, Hyrcania comprehended the small tract denominated Gurgan in ancient Persia, which signifies, the land of wolves, from the superabundance of these animals. From this word D'Anville supposes the Greeks to have formed the name of Hyrcania. Sir W. Ouseley states that on entering Mazanderan, he was informed that he would find a babr, tiger ; a guraz, boar ; rubah, foxes ; shegkal, jackals ; and a gurg, or wolf. Accordingly, the very first thing that he saw, on entering a village of Hyrcania, was the carcase of a, large wolf, which had been shofjust half an hour before his arrival, and which looked terrible in death, " grinning horribly a ghastly grin ;" thus proving the truth of the poet, that, " every where the pleasures of the chase may be enjoyed," if such may be termed pleasures. In ancient times, Hyrcania was infested with panthers and tigers, so fierce and cruel, as to give rise to a proverb concerning fierce and unrelenting men, that they had sucked Hyrcanian tigers. The poet Virgil refers to this in his iEneid. Representing Dido chiding iEneas, he puts into her mouth these words:
" False as thou art, and more than false, forsworn, Not sprung from noble blood, nor goddess born, But hewn from harden'd entrails of a rock ! And rough Hyrcanian tigers gave thee suck !"
Strabo, who extends Hyrcania as far north as the river Ochus, says from Aristobulus that Hyrcania was a woody region, producing oaks and pines, but not the pitch pine, which abounded in India. It has been mentioned as a curious circumstance, that in Mazanderan an axe used for cutting is called tabr. Now the Tapyri, or Tabari, inhabited a district in Hyrcania, and if this name be derived from tabr, an axe, it will signify hatchet-men, or wood-cutters, a name very appropriate to the inhabitants of a country covered with forests like Hyrcania, and, though restricted by the Greeks to the western inhabitants of that province, is equally applicable to those of the eastern part. According to Sir W. Ouseley, the name of the part in which the Tabari. lived, namely, Tabristan, or Tabaristan, signifies the country of wood.
According to Morier, Mazanderan is a modern Persian phrase, signifying, " Within the boundary or limit of the mountain." This is confirmed by Sir W. Ouseley, who says, from Hamdallah, an eminent Persian geographer, that Mazanderan was originally named Mawz-anderan, or within the mountain Mawz. He says, " The Coh-Alburz is an immense mountain adjacent to Bab-al-abwab, (Derbend), and many mountains are connected with Alburz ; so that from Turkestan to Hejas, it forms a range extending in length 1000 farsangs, about 130 miles, more or less ; and on this account some regard it as the mountain of Kaf, (Caucasus.) Its western side, connected with the mountains of Gurjestan, (Georgia,) is called the Coh Lagzi, (Daghestan,) and the Sur a lakaeim relates, that in the Coh Lagzi there are various races of people ; so that about seventy different languages or dialects are used among them ; and in that mountain are many wonderful objects ; and when it reaches Shemshat and Malatiah, (Samosata Melitene,) it is called Kali Kala. At Antakia and Sakeliah, ( Antioch and Seleucia,) it is called Lekam ; there it divides Sham (Syria) from Room, (Asia Minor.) When it reaches between Hems (Emesa) and Demishk, (Damascus,) it is called Lebnan, (Lebanon,) and near Mecca and Medina it is called Arish. Its eastern side, connected with the mountains of Arran (Eastern Armenia) and Aderbijan, it is called Keik, and when it reaches to Ghilan, (the Gelae and Cadusians,) and Irak, (Media,) it takes the name of Terkel-diz-cuh ; it is called Mauz when it reaches Kurnish and Mazanderan ; and originally Mazanderan was named Mawz-enderan ; and when Alburz reaches Khorassan, it is called Lurry." From this it appears that Mazanderan signifies all the region within the mountain Mawz and the Caspian Sea, which lies east of Ghilan and the Kizil Ozan.
Unlike the rest of Persia, Mazanderan is watered by numerous rivers, or mountain torrents, all running from the mountains to the sea. The German traveller Gmelin, who visited this country a. d. 1771, says that in the space of eight miles, on the road from Resht to Amot, 250 of such streams are to be seen, many of them being so exceedingly broad and deep, that the passage across is sometimes impracticable for weeks together. In this respect Mazanderan furnishes a striking contrast to the waste and barren shores of southern Persia, where for many hundred miles there is not a stream to be met with deep enough to take a horse above the knee. Hence arises the fertility of Mazanderan. So mild and humid, indeed, is the climate of Mazanderan, that it permits the growth of the sugar cane, and the production of good sugar, and that in perfection four months earlier than in the West Indies. From the lack of art and care, however, this gift of nature is not turned to account by the inhabitants of that province.[20]
[edit]Post Islamic history
Mazandaran was among the last parts of Persia standing against Muslim conquests
Mir Heydar Amoli (Seyyed Se Tan) shrine in Amol, 15th century
Map of the Mazandaran Alavid emirate (864-929 AD)
During the post-Islamic period the local dynasties fall into three classes: 1. local families of pre-Islamic origin, 2. the ʿAlid sayyid s, and 3. local families of secondary importance.[19]
The Bawandids who claimed descent from Kawus provided three dynasties.[19] The first dynasty (665-1007) was overthrown on the conquest of Tabaristan by the Ziyarid Kabus b. Wushmgir.[19] The second dynasty reigned from 466/1073 to 606/1210 when Mazandaran was conquered by 'Ala al-Din Muhammad Khwarzamshah.[19] The third ruled from 635/1237 to 750/1349 as vassals of the Mongols.[19] The last representative of the Bawandids was killed by Afrasiyab Chulawi.[19]
The Karinids claimed descent from Karin, brother of Zarmihr who was the pre-Islamic ruler under the Sassanids.[19] Their last representative Mazyar was put to death in 224/839.[19]
The Paduspanids claimed descent from the Dabyuids of Gilan.[19] They came to the front about 40/660 and during the rule of the ʿAlids were their vassals. Later, they were vassals of the Buyids and Bawandids, who deposed them in 586/1190.[19] The dynasty, restored in 606/1209-10, survived till the time of Timur; the branch descended from Kawus the son of Kayumarth reigned till 975/1567 and the other, that of Iskandar the son of Kayumarth, till 984/1574.[19]
In 662 CE, ten years after the death of Yazdegerd III the last Sassanian Emperor, a large Muslim army under the command of Hassan ibn Ali (Imam Hassan, the second Sunni's/Shi'a Imam) invaded Tabarestan (Mazandaran as it was then called)[citation needed] only to be severely beaten, suffering heavy losses to the forces of the Zoroastrian princes of the Dabboyid house. For the next two hundred years, Tabaristan maintained an existence independent of the Umayyad Caliphate which supplanted the Persian Empire in the early seventh century, with independent Zoroastrian houses like the Bavand and Karen fighting an effective guerilla warfare against Islam. A short-lived Alid Shiite state collapsed before the subsequent take-over by the Ziyarid princes. Mazandaran, unlike much of the rest of the Iranian Plateau maintained a Zoroastrian majority until the 12th century, thanks to its isolation and hardy population which fought against the Caliph's armies for centuries.
During the Abbasid caliphate of Abou Jafar Al-Mansur, Tabaristan witnessed a wave of popular revolt. Ultimately, Vandad Hormoz established an independent dynasty in Tabaristan in 783[citation needed]. In 1034, Soltan Mahmoud Ghaznavi entered Tabarestan via Gorgan followed by the invasion of Soltan Mohammad Kharazmshah in 1209. Thereafter, the Mongols governed the region until they were overthrown by the Timurid Dynasty. After the dissolution of the feudal government of Tabaristan, Mazandaran was incorporated into modern Persian Empire by Shah Abbas I in 1596. In the Safavid era Mazandaran was settled by Georgian migrants, whose descendants still live across Mazandaran. Towns, villages and neighbourhoods in Mazandaran still bear the name "Gorji" (i.e. Georgian) in them, although most of the Georgians are already assimilated into the mainstream Mazandaranis. The history of Georgian settlement is described by Eskandar Beyg Monshi, the author of the 17th century Tarikh-e Alam-Ara-ye Abbasi, among other authors.
Before the reign of Nadir Shah, the province was briefly occupied by the Russian army in the aftermath of the Russo-Persian War, 1722-1723 and returned to Persia in 1735.
[edit]Geography and population
[edit]Geography
Relief map of Mazandaran area
View of the Caspian coast from the Namak Abrood tourist resort.
Mazandaran is located on the southern coast of the Caspian Sea. It is bordered clockwise by Golestan, Semnan and Tehran provinces.[21] This province also borders Qazvin and Gilan to the west. Mazandaran province is geographically divided into two parts: the coastal plains, and the mountainous areas. The Alborz Mountain Range surrounds the coastal strip and plains of the Caspian Sea.
There is often snowfall in the Alborz regions, which run parallel to the Caspian Sea's southern coast, dividing the province into many isolated valleys. The province enjoys a moderate, subtropical climate with an average temperature of 25 °C in summer and about 8 °C in winter. Although snow may fall heavily in the mountains in winter, it rarely falls at sea level.
Ecoregions:
Caspian Hyrcanian mixed forests
Elburz Range forest steppe
[edit]Population
The population of the province has been steadily growing during the last 50 years. The following table shows the approximate province population, excluding the Golestan province, which has separated as an independent province in 1998 [7].
The population is of Caucasian Iranian stock with a minority of non-native neighboring Turkic tribes (esp. the Turkomen).
Year 1956 1966 1976 1986 1996 2006 2008
Approximate population 835,000 1,250,000 1,596,000 2,275,000 2,602,000 2,922,000 3,090,000
[edit]Administrative divisions
The province covers an area of 23,842 km²[8]. According to the census of 2006, the population of the province was 2,922,432 of which 53.18% were registered as urban dwellers, 46.82% villagers, and remaining were non-residents. Sari is the capital city of the province.
Mazandaran is divided into 15 counties (shahrestan in Persian). All the shahrestans are named after their administrative center, except Savadkooh. The following map shows the respective positions of the counties.
Caspian SeaRamsarTonekabonChaloosNoshahrNoorMahmood AbadAmolBabolsarBabolQaemshahrJooybarSavadkoohSaryNekaBehshahrSemnanTehranGilanGolestanQazvin
[edit]Transportation
Main transport routes in Mazandaran (Click to see a larger version)
[hide] [ v t e ]Iran North Railway Dept.
Gorgan
Sabzdasht
Bandar Torkaman
Bandar Gaz
Galoogah
Tirtash
Behshahr
Rostamkola
Amir Abad
Neka
Nobakht
Sari
Gooni Bafi
Qaemshahr
Shirgah
Zirab
Pol Sefid
Savadkooh
Sorkh Abad
Veresk
Dogol
Gadook
Firoozkooh
Mahabad
Zarrin Dasht
Simin Dasht
Kabootar Darreh
Bonekooh
To Tehran Dept.
1978 Iranian stamps showing traditional dressing of people of Mazandaran
[edit]Roads
Mazandaran is connected to the capital of Iran, Tehran, through three transit roads: Haraz road (Amol-Rudehen), Kandovan road (Chalus-Karaj), and Firoozkooh road (Qaem Shahr-Rudehen).
[edit]Airports
Dasht-e Naz Airport, serving the capital Sari, Noshahr Airport, and Ramsar Airport are the domestic airports that connect the province to the other parts of the country. There are some Hajj flights from Dasht-e Naz Airport as well.
[edit]Railway
Mazandaran is served by the North Railway Dept. of the Iranian Railways. The department connects the province to Tehran to the south and Gorgan to the east. The cities of Sari, Qaemshahr, and Pol Sefid are major stations of the department.
[edit]Culture
The culture of Mazandaran is closely related to that of neighboring Gilan (or Guilan). The peoples of the two provinces are largely secular, and consequently women have had greater social freedom and independence than their Persian cousins. (Reference: "The Soviet Socialist Republic of Iran, 1920-1921: Birth of the Trauma" by Cosroe Chaqueri.)
The cuisine of the province is very rich in seafood due to its location by the Caspian Sea, and rice is present in virtually every meal. Indeed, the rest of Iran was introduced to rice through Gilan and Mazandaran. Before the 1800s, Persians, Kurds, and other Iranian ethnic groups used bread rather than rice as an accompaniment to their meals, though bread remains a prominent staple among them. While bread remains very popular among those groups, in Gilan and Mazandaran, rice remains the choice staple of the indigenous inhabitants.
[edit]Language
Main article: Mazandarani Language
Mazanderani or Tabarian is a Northwestern Iranian language. Various Mazandarani dialects exist which are spoken in Mazandaran province and the neighbor province Golestan such as Mazanderani, and Gorgani and possibly Qadikolahi (Ghadikolahi) and Palani. Today, Mazandaranis also use Persian (Western Persian). The educated can communicate and read Persian well.[22]
A dialect of Azeri is spoken in the town of Galoogah.[23]
The Battle History Of Mazandaran
[edit]In literature
In the Persian epic, Shahnameh, Mazandaran is mentioned in two different sections. The first mention is implicit, when Fereydun sets its capital in a city called Tamishe near Amol:
بیاراست گیتی بسان بهشت.................... به جای گیا سرو گلبن بکشت
از آمل گذر سوی تمیشه کرد .............. نشست اندر آن نامور بیشه کرد
under the title "فریدون چو شد بر جهان کامگار", and when Manuchehr is returning to Fereydun's capital, Tamisheh in Mazandaran (known as Tabarestan), after his victory over Salm and Tur:[24]
ز دریای گیلان چون ابر سیاه.............. دمادم به ساری رسید آن سپاه
چو آمد بنزدیک شاه آن سپاه.................. فریدون پذیره بیامد براه
under the title "تهی شد ز کینه سر کینه دار".
In the second section, a region called Mazandaran is mentioned in the Kai Kavoos era; it is an area which is mostly inhabited by Div (demons). The legendary Iranian Shah Kaykavoos, as well as the Iranian hero Rostam, each take turn to go to Mazandaran in order to battle the demons.
A famous verse from Shahnameh is when Zal tells Kai Kavoos:
شنیدم یکی نو سخن بس گران ..........که شه دارد آهنگ مازندران
"I heard troubling news that the king is planning to go to Mazandaran"
Forest in Mazandaran
However, this Mazandaran is not considered identical to the modern province of Mazandaran, and is instead a land to the west of Iran. The current province was simply considered a part of Tabaristan; the name Mazandaran is a later development, perhaps based upon local terminology.[25]
In Gaston Leroux's 'The Phantom of the Opera,' one of the characters was formerly the daroga (chief of police) of Mazanderan.
[edit]Significant natives of Mazandaran
Mazandaran has been home to many significant Iranian figures.
[edit]Literature
Abi Ja'far Muhammad ibn Jarir al-Tabari (838-923), was a Persian world historian and theologian (the most famous and widely-influential person called al-Tabari).
Ispahbad Marzuban b. Rustam b. Shirwin Parim [26] who wrote the book called Marzuban-nama, and also a Divan of poetry in the Ṭabarí dialect, known as the Níkí-nama.
Mohammad Davoudi: Researcher in literature and languages of northern regions of Iran.
[edit]Poem, Persian and Mazandarani language
Nima Youshij (Father of New Persian Poetry in Iran)
Mina Assadi (Contemporary Poet)
Mohammad Zohari (Persian Modern Poetry)
Amir Pazevari (Mazandarani Classic)
Taleb Amoli (Persian Poets , india Poets ,)
[edit]Music
Delkash (Queen of Golden Larynx)
Abdolhossein Mokhtabad
Farhang Sharif
Bijan Mortazavi
Mohammad Donyavi
Afshin
Benyamin Bahadori
Gholam Hossein Banan Amoli
[edit]Architecture
Omar Tiberiades (Abû Hafs 'Umar ibn al-Farrukhân al-Tabarî Amoli) (d.c.815), Persian astrologer and architect.
[edit]Cinema
Khosrow Sinai
Mostafa Zamani
Shahab Hosseini Tenekaboni
Kambiz Dirbaz
Ladan Mostofi
[edit]Portrait
Banu Mokarrameh Ghanbari (Winner of Swedish Award)
[edit]Science
[edit]Medicine, Biology and Chemistry
Moslem Bahadori (Born 1927, Tonekabon, Iran) is a contemporary Iranian medical scientist, distinguished[27] pathologist and a university lecturer.[28] In 1973, Bahadori along with Averill Abraham Liebow,[29] reported the first case of plasma cell granuloma, a benign tumor of the lung.
Ali ibn Sahl Rabban al-Tabari, (838-870 A.D.) was the writer of a medical encyclopedia and the teacher of the scholar-physician Fakhr al-Din al-Razi Abu Abdullah Muhammad ibn Umar ibn al-Husayn al-Taymi al-Bakri al-Tabaristani Amoli Fakhr al-Din al-Razi most commonly known as Fakhruddin Razi was a well-known Sunni Muslim theologian and philosopher. He was born in 1149 in Ray (today located in Iran) to a family tracing its lineage to the first Muslim Caliph, Abu Bakr, and died in 1209 in Herat (today located in Afghanistan). He also wrote on medicines, physics, astrology, literature, history and law.
Abul Hasan al-Tabari, a 10th century Iranian physician.
[edit]Astronomy
ABD-AL-QADER HASAN RUYANI[30], 10th/16th century astronomer. He dedicated his Zij-e molakkas-e Mirzaʾi ("Compendious astronomical tables for Mīrzā", composed in 891/1486) to Sultan Mirza ʿAli (1478–1505) and his al-Tohfat al-nezamiya ("The Nezam’s gift") to Sultan Yahya Kia. Abd-al-Qāder also wrote a Moktasar dar maʿrefat-e taqvīm ("Epitome of knowledge of the calendar") and a Resalat al-kora
[edit]Social sciences
ABU’L-ṬAYYEB ṬĀHER B. ʿABDALLĀH B. ṬĀHER ṬABARĪ[30] was jurisconsult, judge (qāżī), and professor of legal sciences; he was regarded by his contemporaries as one of the leading Shafeʿites of 5th/11th century Baghdad.
[edit]Other sciences
[edit]Philosophy
EBN HENDU, ABU’L-FARAJ ʿALĪ b. Ḥosayn [30], also known as Ostaḏ, author of, inter alia, propaedeutic epistles on philosophy and medicine and of a gnomology of Greek wisdom, and generally renowned as a litterateur.
Muhammad ibn Mahmud Amuli Muhammad ibn Mahmud al-Amuli was a medieval Persian physician from Amol, Iran.
He wrote an Arabic commentary on the epitome of Avicenna's The Canon of Medicine that had been made by Yusuf al-Ilaqi. Between 1335 and 1342 Amuli also composed a large and widely-read Persian encyclopedia on the classification of knowledge titled (Nafa'is al-funun fi ‘ara'is al-‘uyun).Little else is known of his life.
Abū Sahl al-Qūhī was a Persian mathematician, physicist and astronomer. Quhi was from, an area in Tabaristan, Amol, and flourished in Baghdad in the 10th century. He is considered one of the greatest Muslim geometers.
[edit]History
Maziar (a devout Zoroastrian)
Muhammad ibn Jarir al-Tabari Father History in the world.
[edit]Athletics
[edit]Wrestling
Abdollah Movahed (Winner of 6 gold medals in Olympic/World)
Imam-Ali Habibi (Winner of 4 gold medals in Olympic/World)
Reza Soukhteh-Saraei
Majid Torkan
Askari Mohammadian
Abbas Hajkenari
Mehdi Taghavi
Mehdi Hajizadeh
Morad Mohammadi
Ghasem Rezaei
Hassan Rangraz
[edit]Sports (Other)
Behdad Salimi
Rahman Ahmadi
Mohsen Bengar
Farhad Majidi
Mehrdad Oladi
Hanif Omranzadeh
Hadi Norouzi
Sohrab Entezari
Sheys Rezaei
Mohsen Yousefi
Mohammad Reza Khalatbari
[edit]Royalty
Reza Shah Pahlavi
Mohammad Reza Pahlavi
[edit]Military
[edit]Politics
Ali Larijani (Chief nuclear negotiator)
Manuchehr Mottaki (Minister of Foreign-Affairs, Current Government of Iran)(Majles)
Ehsan Tabari (Marxist Theorician)
Noureddin Kianouri (Politician)
Esfandiar Rahim Mashaei
[edit]Diplomats
[edit]Islam
Grand Ayatollah Javadi Amoli iranian philosophers
Haj Sheikh Mirza Hashem Amoli
Ibn Mahdí Mámṭírí[26]
Muḥammad al-Yazdádí[26]
Qáḍi`l-quḍát Abu`l-Qásim al-Bayyá'í[26]
The Imám 'Abdu`l-Qádir al-Jurjání[26]
AMAS, ABU MOHAMMAD SOLAYMAN B. MEHRAN ASADI[30], 1st-2nd/7th-8th century Shiʿite scholar, traditionist, and Koran reader. His authority was such that people who attended his recitations would sometimes correct their copies of the Koran in accordance with his readings. Abū Obayd (d. 224/839) mentions him as one of the five qorrāʾ of Kufa; later he was included among the Fourteen Readers, generally in the eleventh place. Aʿmaš was one of the first scholars to engage in evaluating the trustworthiness of transmitters of Hadith (ʿelm al-ṯeqāt).
[edit]Christianity
Shaban Dibaj
[edit]Judaism
Daniel Kumesi
Negar-Mahdi Torabee- Famous Rabbi who was murdered by a mob in 1746 following allegations of ritually slaughtering a child.
[edit]Contemporary
Reza Shah, Emperor of Iran (Persia) from 1924 to 1941
Ali Larijani, (a former member of the Supreme National Security Council of Iran and Speaker of the Majlis of Iran)
Mohammad Javad Larijani, (a mathematician and former member of the Majlis)
Sadegh Larijani, (Head of the judiciary of the Islamic Republic of Iran)
[edit]Mazandaran today
[edit]Economy
Abbas Abad lake, near Behshahr.
Rice, grain, fruits, cotton, tea, tobacco, sugarcane, and silk are produced in the lowland strip along the Caspian shore. Oil wealth has stimulated industries in food processing, cement, textiles, cotton, and fishing (caviar).
The resort of National Iranian Oil Company, near Mahmoodabad.
The province's pleasant and moderate climate, beautiful natural landscapes, and proximity to Tehran, have led the province to be one of the main recreational and tourism areas of Iran.
Iran's Cultural Heritage Organization lists close to 630 sites of historical and cultural significance, hence a wealth of tourist attractions.
[edit]Gallery
Mazandaran Sea
Tekie
Amol،Larijan
Geometric calligraphy at the Friday Mosque.
Namarestagh
Velasht
Ramsar
Imamzadeh Abbas Sari
Veresk Bridge
Abbas Abad Dam.
Badab-e Surt،Sari
Nima Youshij house
Chalus
Narenjestan
Aerial Damavand
Mazandaran Nature
[edit]Colleges and universities
Babol University
Babol Noshirvani University of Technology
Babol University of Medical Sciences
Mazandaran University of Medical Sciences
University of Mazandaran
Behshahr University of Science and Technology
Islamic Azad University of Mazanderan (Sari, Behshahr, Ghaemshahr, Babol, Amol, Chalus, Shahsawar, Neka)
Imam Khomeini University for Naval Sciences
Shomal University Amol
M.I.T. located in Babol (Mazanderan Institute of Technology)
Babol Tabari University
Babol Olum-Fonun University
Babol Imam Sadegh University
Tabarestan University in Chaloos (Tabarestan University's Website)
[show] v t e
Colleges and Universities in Māzandarān Province of Iran
[edit]See also
Mazandarani people
Maziar
[edit]References
^ a b [1] National Census 2006
^ [2]
^ a b Maryam Borjian - Bilingualism in Mazandaran: Peaceful Coexistence With Persian.
^ Based on Maz or Mazan Term: Mazandarani: مازرون Māzerūn, Persian: مازندران, Russian: Мазендеран.
Based on Tapur Term: English: Tapuria, Arabic: Tabaristan, from Persian: Taparistan
Mazandarani:Tapurana.(not prevalent)
Ancient Greek: Hyrcania came from local name Vergana (Persian Gorgan), Caspia from local name Kaspi, See Caspian Sea.
Firdawsi called the Caspian region Gilan, so people refer to Caspian provinces as Gilan.
Note: It was also known as Al-Jannat by the Arabs, meaning paradise, during the 7–8th centuries. In the early 20th century, Reza Shah connected northern Elbourz to the southern slopes by constructing 7 new roads and railways, the provinces of Mazandaran and Gilan became known as Shomal by the Persians (meaning the North in Arabic).
^ Keddie, N. R.; 1968; The Iranian villages before and after land reform. Journal of Contemporary History, 3(3), 69–78.
^ Statistical Centre, Government of Iran. See: "General Characteristics of Ostans according to their administrative divisions at the end of 1383 (2005 CE)", "Population estimation by urban and rural areas, 2005"
^ a b University of Mazanderan
^ Springer Netherlands; July 10, 2005; Contributions to the knowledge of the useful plants and plant raw materials of Iran; ISSN 0921-9668
^ Mazandaran, Geography & History
^ Encyclopædia Britannica, Entry for Elburz
^ Freshwater Fishes of Iran; Revised: 12 July 2007
^ Encyclopædia Britannica, Entry for Mazandaran
^ [3] (Persian)
^ Mazandaran setting up Iran's first cave museum; London; Saturday, July 22, 2006 by IranMania
^ IRAN Daily Caspian Region
^ Parthia News, November 6, 2005.
^ Payvand, 400 Historical Sites Discovered within 7 Days in Mazandaran
^ CHN Page for Mazandaran
^ a b c d e f g h i j k l m n o Minorsky, V.; Vasmer, R. "Mazandaran" Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online.
^ Britannica Article for Hyrcania
^ Gwillim Law, Statoids website. "Provinces of Iran". Retrieved on 2007-08-28. ; See Also: Provinces of Iran
^ Gordon, R.G., Jr. (2005). Ethnologue: Languages of the World, 15th edition. (Dallas, TX: SIL International). Online version http://www.ethnologue.com
^ Lars Johanson, Éva Csató, Eva Agnes Csato. The Turkic Languages. Taylor & Francis, 1998. ISBN 0-415-08200-5; p. 274
^ Shahnameh/Book of Kings by Abu'L Ferdawsi, edited by Dr. jalal Khaleghi-Motlagh [4]
^ Iran Chamber Society: Geography of Iran: Ancient Iran’s Geographical Position in Shah-Nameh
^ a b c d e AN ABRIDGED TRANSLATION OF THE HISTORY OF ṬABARISTÁN BY MUHAMMAD B. AL-ḤASAN B. ISFANDIYÁR
^ [5]
^ The Academy of Medical Sciences-Islamic Republic of Iran
^ [6]
^ a b c d Encyclopedia Iranica http://www.iranica.com/newsite/index.isc
[edit]External links
Wikimedia Commons has media related to: Mazandaran
Official website of Mazandaran Governorship
ICCIM's page on Mazandaran
Mazandaran Cultural Heritage Organization
Mazandaran Tourism palaces
Official website of Mazandaran Meteorology Organization
A Mazandarani folk-song sung by Shusha Guppy in the 1970s: Darling Dareyne.
Gilan Province Caspian Sea Golestan Province
Qazvin Province
Mazandaran Province
Alborz Province Tehran Province Semnan Province
[show] v t e
Mazandaran Province
[show] v t e
Provinces of Iran
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)
Submit ratings
Categories: Mazandaran ProvinceProvinces of Iran
قس آلمانی
Māzandarān (persisch مازندران) ist eine iranische Provinz. Sie ging aus der alten Provinz Tabaristan hervor. Die Hauptstadt ist Sāri.
In der Provinz leben 2.920.657 Menschen (Volkszählung 2006)[1]. Die Fläche der Provinz erstreckt sich auf 23.701 Quadratkilometer. Die Bevölkerungsdichte beträgt 123 Einwohner pro Quadratkilometer.
Inhaltsverzeichnis [Verbergen]
1 Sprache
2 Geographie
3 Landwirtschaft
4 Verwaltungsgliederung
5 Hochschulen
6 Siehe auch
7 Einzelnachweise
8 Literatur
9 Weblinks
Sprache [Bearbeiten]
In Māzandarān wird die Mazandaranische Sprache (Māzandarānī) gesprochen, eine Sprache, die unter den lebenden iranischen Sprachen mit die älteste geschriebene Tradition aufweist. Māzandarān wird bereits häufiger im Schāhnāme von Firdausi erwähnt.
Geographie [Bearbeiten]
Die Grenze zur Provinz Teheran verläuft über den Damāvand, dem mit 5.671 m höchsten Gipfel des gewaltigen Elburs-Gebirges (pers. Elbruz). Weitere 50 km südlicher liegt bereits die Hauptstadt Teheran.
Landwirtschaft [Bearbeiten]
Die Mispel ist ein uraltes Wildobst und wird seit 3.000 Jahren am Kaspischen Meer in Māzandarān kultiviert.
Verwaltungsgliederung [Bearbeiten]
Māzandarān gliedert sich in 15 Landkreise:
Āmol
Bābol
Bābolsar
Behschahr
Chālūs
Dschuybār
Mahmud Ābād
Nekā
Nūr
Nouschahr
Qāemschahr
Rāmsar
Sāri
Savādkuh
Tonekābon
Hochschulen [Bearbeiten]
Bābol University of Medical Sciences
Māzandarān University of Medical Sciences
University of Māzandarān
Behshahr University of Science and Technology
Islamic Āzād University of Nekā
Islamic Āzād University of Sāri
Islamic Āzād University of Tonekābon
Islamic Āzād University of Bābol
Islamic Āzād University of Āmol
Imam Khomeini University for Naval Sciences
Shomāl University
Siehe auch [Bearbeiten]
Kaspischer Hyrcania-Mischwald
Einzelnachweise [Bearbeiten]
↑ City Population: Iran - Städte und Provinzen
Literatur [Bearbeiten]
Yukako Goto: Die südkaspischen Provinzen des Iran unter den Safawiden im 16. und 17. Jahrhundert. Berlin, Klaus Schwarz Verlag 2011. ISBN 978-3-87997-382-8
Weblinks [Bearbeiten]
Commons: Māzandarān – Sammlung von Bildern, Videos und Audiodateien
Offizielle Website
Einklappen
Provinzen Irans
Alborz | Ardabil | Buschehr | Chuzestan | Esfahan | Fars | Ghom | Gilan | Golestan | Hamadan | Hormozgan | Ilam | Kerman | Kermānschāh | Kohkiluyeh und Buyer Ahmad | Kordestān | Lorestan | Markazi | Māzandarān | Nord-Chorasan | Ost-Aserbaidschan | Qazvin | Razavi-Chorasan | Semnan | Sistan und Belutschistan | Süd-Chorasan | Teheran | Tschahār Mahāl und Bachtiyārī | West-Aserbaidschan | Yazd | Zandschan
Ehemalige Provinzen: Chorasan
Koordinaten: 37° N, 54° O (Karte)
Kategorien: Provinz (Iran)Elburs-Gebirge
قس فرانسه
Le Mazandaran ou Mazandéran1 appelé autrefois Tabaristan2 est une province du nord de l'Iran, délimitée par la Mer Caspienne au nord. Le Mazandéran était une partie de la province d'Hyrcanie au temps de l'Empire perse. Son nom antique était le Tabaristan.
La capitale de la province est Sari. Jusqu'en 1977, le Golestan était une partie du Mazandéran.
La province a une superficie de 23 833 km². Les départements de la province sont Amol, Babol, Babolsar, Behshahr, Tonekabon, Chaloos, Ramsar, Savad Kooh, Qaem Shahr, Mahmood Abad, Neka, Noor et Noshahr.
La Mer Caspienne est située au nord, les provinces de Téhéran et de Semnan sont situées au sud. À l'ouest se trouve la province de Gilan et à l'est se trouve le Golestan.
En 1996, la province avait approximativement une population de 2,6 millions d'habitants.
Les Arabes ne connaissaient cette région que sous le nom de Tabaristan ou Tapurstan sur les monnaies persanes. Le nom de Mazandéran ne réapparait qu'à l'époque des Seldjoukides. Certains distinguent le Mazandéran du Tabaristan, le Mazandéran comprenait Gorgân, Amol, Sari dans la plaine côtière de la mer Caspienne et le Tabaristan désignant les région plus montagneuses au sud de cette plaine comprenant les villes de Semnan Firuz Kuh Damavand3 .
Sommaire [masquer]
1 Histoire
2 Géographie et culture
2.1 Langue
2.2 Natifs significatifs du Mazandéran
3 Le Mazandéran aujourd'hui
3.1 Économie
3.2 Universités
4 Notes
5 Liens externes
Histoire[modifier]
Coupe en or Achéménide. Datée de la première moitié du Ier millénaire av. J.‑C. Trouvée à Kalardasht dans le Mazandéran.
Jardins abandonnés d'Aschref, par Jules Laurens, 1872 (musée de Rouen). Peint d'après un croquis réalisé à Aschref (aujourd'hui Behshahr) en 1848, lors de l'expédition Hommaire de Hell.
Les conditions climatiques du Mazandéran n'ont pas permis une bonne conservation des monuments historiques. Bien qu'il y ait quelques vestiges des périodes préislamiques dans la plaine côtière du Mazandéran, la province est cependant réputée avoir été peuplée depuis l'antiquité, et le Mazandéran a changé de main entre différentes dynasties depuis les premiers temps de son histoire. Il y a plusieurs forteresses étant des vestiges des temps sassanides et parthes et plusieurs cimetières antiques sont disséminés dans la province.
Hezar Sangar Amol Symbole
En l'an 651, durant le califat de Uthman ibn Affan, Sa`d ibn Abi Waqqas, le gouverneur de Kufa a le premier conquis les côtes du Tabaristan. Pour les 200 années suivantes, le Tabaristan a connu une existence indépendante du califat omeyyade qui a supplanté l'Empire perse à partir du début du viie siècle, mais qui a été temporairement inclus au califat Abbasside jusqu'à ce qu'un état distinct se détache en tant qu'émirat alavide, dirigé par un descendant de Ali et protégé par l'émirat saffaride situé en son sud-est. Un État situé à peu près au même endroit a vu le jour un siècle plus tard sous le nom d'émirat ziyaride.
Durant le califat abbasside d'Abou Jafar Al-Mansur, le Tabaristan a connu une vague de révoltes populaires. Au final, Vandad Hormoz a établi une dynastie indépendante en 783. En 1034, le sultan Mahmûd de Ghaznî est entré au Tabaristan par le Gorgân suivi par l'invasion du sultan Ala ad-Din Muhammad Khwârazm-Shahs en 1209. Après cela, les Mongols ont gouverné la région et ont finalement été chassé du pouvoir par les Timourides.
Après la dissolution du gouvernement féodal du Tabaristan, le Mazandéran a été incorporé à l'Empire perse de Abbas Ier le Grand en 1596. Le chah de Perse Abbas Ier le Grand y mourut en 1629.
Durant le règne de Nader Shah, la province était utilisée comme première ligne contre la Russie impériale
Géographie et culture[modifier]
Le Mazandéran est géographiquement divisé en 2 parties : les plaines côtières et les régions montagneuses. La chaîne de l'Elbourz entoure les bandes côtières et la mer Caspienne comme une immense barrière.
Il y a des chutes de neige fréquentes en saison dans la région de l'Elbourz, qui est située parallèlement à la côte sud de la Mer Caspienne, divisant la province en de nombreuses vallées isolées.
Langue[modifier]
Le Mazandarani ou Tabari est une branche nord-ouest de la famille des langues iraniennes et est même considéré par certains comme une langue en propre.
Cette langue n'est pas influencée par les autres langues ayant conquis la région, comme le persa, le mongol, l'arabe ou le tartare et est toujours parlée dans différents dialectes de la région.
Natifs significatifs du Mazandéran[modifier]
Plusieurs savants et poètes réputés ont été élevés dans le Mazandéran : Par exemple, Nima Yushij, un des derniers grand poètes contemporains d'Iran.
La province étant une partie de l'ancien Tapurstan ou Tabaristan, deux fameux savants du ixe siècle sont originaires du Mazandéran, tous les deux étant couramment nommés Al-Tabari (signifiant tout simplement "qui vient du Tabaristan").
Le Mazandéran est la seule région de l'Iran qui a résisté à l'hégémonie arabo-musulmane dans la région. Nombre de princes héritiers de l'empire perse ont essayés de s'unir et de faire front, de résister aux légions arabes mais les trahisons envers l'ennemi contre argent sont hélas célèbres et nombreux dans l'histoire de cette région (cf. manuels en langues Phalavi). La dernière région de l'Iran a devenir "musulman" de gré ou de force. Les adeptes Zoroastriens étaient encore très nombreux selon les historiens aux xvie et xviie siècles dans cette province4. L'écriture et les manuels en langue pahalavi étaient encore usités contre l'alphabet arabo-persan d'aujourd'hui[réf. nécessaire].
Le Mazandéran aujourd'hui[modifier]
Économie[modifier]
Femmes dans des champs de riz du Mazandéran
Riz, céréales, fruits, coton, thé, tabac, canne à sucre, et soie sont parmi les produits naturels produits dans la plaine côtière le long de la côte de la mer Caspienne. La richesse due au pétrole a stimulé l'installation d'industries de transformation alimentaire, du ciment, du textile, du coton et la pêche (la région est une grande productrice de caviar).
Des conditions climatiques favorables, de magnifiques paysages et la proximité de Téhéran ont fait de cette région une des principales régions touristiques d'Iran.
L'organisation de l'héritage culturel de l'Iran liste plus de 630 sites d'importance, en faisant une richesse pour le développement touristique de la région.
Universités[modifier]
Université des sciences médicales de Babol
Université des sciences médicales du Mazandéran
Université du Mazandéran
Université de sciences et techniques de Behshahr
Université islamique libre de Sari
Université islamique libre de Tonekabon
Université islamique libre de Babol
Université islamique libre de Amol
Université navale Imam Khomeini
Université du nord (Shomal)
Notes[modifier]
↑ persan : māzandarān, مازندران
↑ perse : ṭabaristān, طبرستان
↑ (en) Clifford Edmund Bosworth, The Encyclopaedia of Islam, vol. VI, BRILL, 1986 (ISBN 9004088490) [lire en ligne [archive]], « Māzandarān », p. 930-931
↑ Voir les travaux d'Iranologue et philosophe français H Corbin
Liens externes[modifier]
(fa) استانداری مازندران, Site officiel du gouvernorat du Mazandéran
(fa) اتاق بازرگانی و صنابع و معادن ساری می باشد, Site de la branche du Mazandéran de l'ICCIM (Chambre du commerce et de l'industrie iranienne)
(en) Clifford Edmund Bosworth, The Encyclopaedia of Islam, vol. VI, BRILL, 1986, 295 p. (ISBN 9004088490) [lire en ligne], « Māzandarān », p. 930-931
[masquer]
v · d · m
Provinces d'Iran
Téhéran · Qom · Markazi · Qazvin · Gilan · Ardabil · Zanjan · Azerbaïdjan occidental · Azerbaïdjan oriental · Kurdistan · Hamedan · Kermanshah · Ilam · Lorestan · Khuzestan · Chahar Mahaal et Bakhtiari · Kohkiluyeh et Buyer Ahmad · Bushehr · Fars · Hormozgan · Sistan et Baluchistan · Kerman · Yazd · Ispahan · Semnan · Mazandaran · Golestan · Khorasan-e-shomali · Khorasan-e-razavi · Khorasan-e-jonubi · Alborz
Portail de la géographie Portail de l’Iran
Catégorie : Province d'Iran
قس گیلکی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مازرون. ("و" با آوای پیش، "ز" با آوای زیر)، (ا) (زبان مازنی)، مازندران.
دادار مِنزِل مازِرون اَلبِرز دیوار خِزِر مِه آبِرو بَرکِتِ
هِوا شِوار وِ...
معزرون . [ م َ زَ ] (معرب ، اِ) برساخته ازمازریون . (از دزی ج 2 ص 602). رجوع به مازریون شود.