اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سندیان

نویسه گردانی: SNDYAN
سندیان . [ س ِ ] (اِ) نام درخت بلوط بلغت اهل شام . (برهان ) (آنندراج ). به لغت اهل شام و به لغت اهل مصر سلداسوف است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بلوط. (یادداشت مؤلف ). بلخ . بلاخ . و آن درختی است و کدین گازران از آن کنند. بلوط یا گونه ای از بلوط است . رجوع به بلوط شود. سندیان الارض . فراسیون . (الفاظ الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بلوطی ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سندیان . [ س ِ ] (اِ مرکب ) مردمان منسوب بسند را گویند و آن ولایتی است مشهور. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به سند شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.