اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آء

نویسه گردانی: ʼAʼ
آء. (ع اِ) ج ِ آءة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ابن فضل ا. [اِ ن ُ ف َ لِل ْ لاه ] (اِخ ) بدرالدین محمدبن علی . مانند پدر دیوان کتابت مصر داشته و او را اشعاری است .
معز لدین ا. [ م ُ ع ِزْ زُ ل ِ نِل ْ لاه ] (اِخ ) رجوع به معدبن منصور شود.
ما انزل ا. [ اَ زَ لَل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) آنچه خدای تعالی فرستاده است از کتاب و احکام . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
معتمد علی ا. [ م ُ ت َ م ِ دُ ع َ لَل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) رجوع به ابوالقاسم محمد المعتمد علی اﷲ و اعلام زرکلی ج 3 ص 910 شود.
معتمدعلی ا. [ م ُ ت َ م ِ دُ ع َ لَل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ...) احمدبن متوکل علی اﷲ ملقب به المعتمد علی اﷲ مکنی به ابوالقاسم پانزدهمین خلیفه ٔ ع...
قاضی لطف ا. [ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) (مولانا) قاضیی است دانشمند و در صنایع شعری کمال مهارت داشته و قطع از شاعری مولانا از ولایت بهره داشته ...
قرالر لطف ا. [ ق َ ل َ ل ُ فُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقعدر 14500 گزی شمال ارومیه و 1500 گزی خاور ...
ناصر لدین ا. [ ص ِ رُ ل ِ نِل ْ لاه ] (اِخ )(الَ ...) احمدبن حسن ، مکنی به ابوالعباس . سی وچهارمین خلیفه ٔ عباسی است . رجوع به ابوالعباس احمد...
ناصر لدین ا. [ ص ِ رُ ل ِ نِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) لقب سلطان مسعود غزنوی است . رجوع به مسعود غزنوی و نیز رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص ...
آمر باحکام ا. [ م ِ رُ ب ِ اَ مِل ْ لاه ] (اِخ ) لقب ابوعلی منصور، از خلفای فاطمی مصر. در سال 495 هَ .ق . به پنجسالگی او را بخلافت برداشتند ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.