اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آء

نویسه گردانی: ʼAʼ
آء. (ع اِ) ج ِ آءة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
روح ا. [ حُل ْ لاه ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 12هزارگزی جنوب شرقی مرزبانی و یک هزارگزی ...
روح ا. [ حُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عبداﷲ قزوینی (متوفی بسال 541 هَ. ق ) او راست : شمس المنیر الاعظم فی اسماء البدر المسیر المعظم . (کشف الظنون چ...
روح ا. [ حُل ْ لاه ] (اِخ ) خمینی . رجوع به خمینی شود.
روح ا. [ حُل ْ لاه ] (اِخ ) (قاضی ) قزوینی . عموی میرزا شرف جهان قاضی قزوین ۞ که این شخص شاید همان شرف قزوینی است . (الذریعه ذیل دیوان ...
سیف ا. [ س َ فُل ْ لاه ] (اِخ ) لقب علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین علیه السلام . رجوع به علی ... شود.
سیف ا. [ س َ فُل ْ لاه ] (اِخ ) لقب خالدبن ولید. رجوع به خالد شود.
شهد ا. [ ش َ هَِ دَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ) خدا گواه است . گونه ای قسم است . گویا مخفف «شهد اﷲ انه لا اله الا هو» بود. بجای ماشأاﷲ امروزه...
شی ٔا. [ ش َ ئُل ْ لاه ](ع اِ مرکب ) (مخفف شی ٌٔ ﷲ) یک نوع از تعظیم و تکریم و سلام که معمول دراویش می باشد. (از ناظم الاطباء).- شی ٔاﷲ زدن ...
صفی ا. [ ص َ یُل ْ لاه ] (اِخ ) لقب آدم ابوالبشر علیه السلام است . رجوع به آدم و رجوع به صفی شود.
علی ا. [ ع َ لَل ْ لاه ْ ] (ع ق مرکب ) برخدا. بر خدای . || در مقام استعاذه استعمال می کنند، یعنی پناه بر خدا. (ناظم الاطباء) : علی اﷲ از بد ...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۲۸ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.