اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آباد

نویسه گردانی: ʼABAD
آباد. (ع اِ) ج ِ ابد.
- ابدالاَّباد ؛ همیشه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۷۳۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کنایه از زیستگاه و آبادی ای مجهول و دورافتاده
اورَنْگ‌ْآباد، شهر و شهرستانى‌ به‌ همین‌ نام‌ در ایالت‌ مهارشترا در فلات‌ دکن‌ در غرب‌ هند. این‌ شهر که‌ در اوایل‌ سدة 17م‌ توسط اورنگ‌ زیب‌ امپراتور ...
گرگین آباد. [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان واقع در 87000گزی شمال باختری راور، کنار راه فرعی راور به...
گولون آباد. (اِخ ) رجوع به گلون آباد شود.
گیلان آباد. (اِخ ) نام موضعی به حدود آمل مازندران بوده است . (سفرنامه ٔ رابینو ص 165 انگلیسی و 233 فارسی ).
مبارک آباد. [م ُ رَ ] (اِخ ) قریه ای است بشمال تهران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از قرای بلوک شمیران در شرق . دهی است از بخش شمیران که ...
مبارک آباد. [ م ُ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان رشت که 632 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
مبارک آباد. [ م ُ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک است ، که 273 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
مبارک آباد. [ م ُ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش کوچصفهان شهرستان رشت است که 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 2).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.