اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آح

نویسه گردانی: ʼAḤ
آح . (ع اِ) سپیده ٔ خایه . بیاض البیض . سپیده ٔ تخم مرغ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
اح . [ اَح ح / اُح ح ] (ع مص ) سرفه کردن . (منتهی الارب ). صوتی است که دلالت بر درد و بیماری سینه کند. گویند اَح ّ الرّجل ؛ هنگامی که سرفه...
(اوستایی) 1ـ بودن، وجود داشتن، هستن 2ـ نشستن 3ـ در گوشه¬ی خلوتی رازو نیاز کردن 4ـ درخواست کردن از خدا از ته دل، با سوزوگداز 5ـ آرمیدن، استراحت کردن 6ـ...
آه . (ع پسوند) َاه . حرفی است که در آخر بعض کلمات درآید و حکایت از حسرت و تألم و استغاثه و توجعکند. و در این صورت در اول کلمه نیز «وا» ...
آه . (اِخ ) نام قریه ای بناحیه ٔ دماوند، و آبهای معدنی بسیار بدانجا هست .
آه . (صوت ، اِ) آوازیست که برای نمودن درد و رنج و الم و اسف و تلهف و اندوه از سینه برآرند. آوَه . آوخ . وای . آخ . اَه . دردا. افسوس . || ...
اه . [ اَ هَ هَ ] (ع مص ) اهة. ناله کردن . اه گفتن . (منتهی الارب ). نالیدن و اه گفتن . (ناظم الاطباء). اندوه کردن و اَه گفتن . (آنندراج ).
اه . [ اُ ] (صوت ) کلمه ٔ تعجب است . علامت تعجب . صوتی ، نمودن تعجب را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || کلمه ٔ تألم . علامت ترس . صوتی ، نمودن...
اه . [ اِ ] (صوت )در تداول عامه برای استفهام انکاریست . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
اه . [ اَ ] (صوت ) به معنی آه باشد و آن کلمه ایست که در وقت افسوس و حسرت گویند. (برهان ) (از انجمن آراء ناصری ). کلمه ایست که در اظهار نفر...
آءة. [ ءَ ] (ع اِ) نام درختی است و گویند بانک . (مهذب الاسماء). || ثمره ٔ درختی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ج ، آء. || کلمه ای که بدا...
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.