اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آشوب

نویسه گردانی: ʼAŠWB
آشوب . (اِخ ) تخلص شاعری از متأخرین از مردم طهران ،معاصر صاحب مجمعالفصحاء. نام او ابوالقاسم بوده است . || شاعری مسمی بحسین از مردم مازندران که بهندوستان مهاجرت کرده . || شاعری از اهل همدان . || شاعری هندوستانی موسوم بمحمد بخش ، و او در زمان شجاع الدوله و پسرش آصف الدوله میزیسته و دیوان او به فارسی در هند معروف و متداول است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
آشوب طلبی . [ طَ ل َ ] (حامص مرکب ) فتنه جوئی . انقلاب و شورش خواهی .
آشوب گستر. [ گ ُ ت َ ] (نف مرکب ) فتّان : چون موی زنگیش سیه و کوته است روزاز عشق ترک هندوی آشوب گسترش .خاقانی .
آل و آشوب . [ ل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) هیاهو. هرج و مرج .
آشوب گستری . [ گ ُ ت َ ] (حامص مرکب ) فتّانی .
آشوب انگیز. [ اَ ] (نف مرکب ) فتنه انگیز.
آشوب انگیزی . [ اَ ] (حامص مرکب ) فتنه انگیزی .
اشوب . [ اُ ] (معرب ، اِ) (از اسپانیولی ۞ ) باقیمانده ٔ نسوج کتان و کنف .- اُشوب القِنَّم ؛ باقیمانده ٔ نسوج شاهدانه ٔ هندی . بنگ .در برخی از ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.