اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آغل

نویسه گردانی: ʼAḠL
آغل . [ غ ِ / غ ُ ] ۞ (اِ) جای گوسفندان و گاوان و دیگر چارپایان بشب در خانه یا کوه وبیشتر کنده ای در زیرزمین باشد. کمرا. شب گاه . شبغا. شوگاه . آغیل . شوغا. شب غاز. شب غازه . شوغار. شوغاره . شب غاو. آغول . نَغِل . نُغول . باغل . غال . آغال . غول . غوشا. غوشاد. غوشاک . کاز. زاغه . غاو. کنده . چپر. خبک . خباک . خپاک . سم . سمج . سمجه . دیل . بیکند :
برو برو که خران آمدند به آغلها
خر جوان و خر پیر و خرّ یکساله .

مولوی .


|| هاله . خرمن ماه . دارَه . شابورد. شادورد. خرگاه ، خرگه ماه .
- امثال :
حساب بز گر را در آغل کنند ؛ غالباً بزان گر در چراگاه میرند و شب به آغل بازنگردند. و در نظایر مورد، این مثل را بکار برند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۲ ثانیه
عقل داشتن . [ ع َ ت َ ] (مص مرکب ) خردمند بودن . بهوش بودن . عاقل بودن : تا عقل داشتم نگرفتم طریق عشق جایی دلم برفت که حیران شود عقول . ...
قوه ای است که باعث ایجاد تعادل بین ارکان زندگی مادی و معنوی انسان می گردد. عقل رحمانی بین چهار رکن وجود انسان یعنی این دنیا و آن دنیا روح و جسم تعادل ...
اصحاب عقل . [ اَ ب ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ در اصطلاح فلسفه ، آنهایی را گویند که تنها معقولات را حق دانسته اند. مکتب عقلی ها.
عاقل عاقل . [ ق ِ ل ِ ق ِ ] (ص مرکب ) خردمند کامل عیار. تمام عاقل . عاقل که از قانون خرد بهیچوجه یکسو نشود : خاقانی از این راه دورنگی بکران ...
عقل پریدن . [ ع َ پ َ دَ ] (مص مرکب ) زایل شدن عقل . از بین رفتن خرد : اینقدر عقلی که داری گم شودسر که عقل از وی بپرد دم شود. مولوی .و ر...
این دو واژه اربی است؛ و پارسی جایگزین این است: گشاسروت خرد goŝâsrut-xerad (پهلوی: goŝasrut-xrat)
عقل حادی عشر.[ ع َ ل ِ ع َ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عقل یازدهم . || (اِخ ) و آن لقبی است که حکما به خواجه نصیرالدین طوسی داده اند. و ...
خروس کنگره ٔ عقل . [ خ ُ س ِ ک ُ گ ُ رَ / رِ ی ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روح نفسانی . (از برهان قاطع) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || س...
عقل فَعّال عقل دهم از عقول ده‌گانه یا آخرین عقل از سلسله طولی عقول که بر اساس مکاتب فلسفی اسلامی ایجادکننده و تدبیرکننده عالم ماده و نفس‌های انسانی اس...
لوگوس. (در انگلیسی :Logos /ˈloʊɡɒs/, UK /ˈlɒɡɒs/, or US /ˈloʊɡoʊs/; Greek: λόγος ). برای درک واژهٔ «لوگوس» باید پیش‌زمینه‌های یونانی و یهودی آن را بر...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.