آقا
نویسه گردانی:
ʼAQA
آقا. (ترکی ،اِ) خواجه . کیا. مهتر. سراکار. سرکار. بزرگ . سَر. سَرور. میر. میره . خداوند. خداوندگار. سیّد. مولی . صاحب . و در صدر یا ذیل نامهای خاص ، کلمه ٔ تعظیم است .
- آقابالاسر ؛ مدعی سری و مهتری بر کسی بی سود و نفعی برای آن کس : آقابالاسر لازم ندارم .
- مثل آقاها ؛ در تداول خانگی ، مؤدّب . موقّر.
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
خاله جان آغا. [ ل ِ ] (اِخ ) یکی از چهار زن کتاب کلثوم نه نه است ۞ و در آن کتاب اشاره به ائمه ٔ اربعه ٔ اهل سنت و جماعت است .
خانی بیک آغا. [ ب ِ ] (اِخ ) نام یکی از زوجات امیر تیمور گورکانی است . امیر تیمور هیجده زن بحباله ٔ نکاح درآورد که از آنجمله خانی بیک آغا بو...
چون محمد خان قاجار اخته شده بود به جای واژه آقا از آغا استفاده می گردید
آغا احمد عالی . [ اَ م َ دِ ] (اِخ ) نام شاعری ایرانی ، ساکن هندوستان ، و اورا درعلم لغت کتابی به نام مؤید برهان و در علم صرف رساله ای بع...
بسونج ملک آغا. [ ] (اِخ ) نام یکی از خواتین و سراری امیرتیمور گورکان . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 جزء 3ص 542 شود.
طغای ترکان آغا. [طُ ت ُ ] (اِخ ) از قوم قراختای و یکی از سراری امیر تیمور و مادر شاهرخ میرزا که بعد از امیر تیمور به سلطنت رسید بوده است . (ح...
خواجه معمار سنان آغا (به ترکی عثمانی: خوجه معمار سنان آغا) (۱۴۸۹-۱۵۸۸) معروف به «معمار سِنان»، معمار رسمی چند تن از پادشاهان عثمانی بود.
منابع عثما...