گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آلتون نویسه گردانی: ʼALTWN آلتون . (ترکی ، اِ) زر. ذَهَب : تو همی سوز این ضعیفان را که هین جامه بکش تو همی زن این یتیمان را که هان آلتون بیار. کمال اسماعیل . || نامی از نامهای اماء و کنیزکان ترک : طاس و مندیل و گِل از آلتون بگیرتا بگرمابه رویم ای ناگزیر.مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی آلتون سو آلتون سو.(اِخ ) نامی که ترکان عثمانی به زاب صغیر داده اند. آلتون تاش آلتون تاش . (اِخ ) نام حاجب سلطان محمود غزنوی ، و او پس از فتح خوارزم و قلع و قمع مأمونیان (407 هَ .ق .) بفرمان سلطان حکومت و امارت خوارز... آلتون تمغا آلتون تمغا. [ تو ت َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) آلتون بیلکا. منشور زرنشان . آلتون کپری آلتون کپری . [ ک ُ ] (اِخ ) (از: ترکی ِ آلتون ، زَر + کپری ، پُل ) نام موضعی در کردستان در جزیره از زاب صغیر، رافده و آبراهه ٔ دجله ، میان راه ... آلتون بیلکا آلتون بیلکا. (ترکی ، اِ مرکب ) منشور و نشان یا منشور زرنشان . التون التون . [ اَ ] (اِ) در ترکی زر سرخ را گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : تا بروید همی زخاک التون روی خصمش برنگ التون باد. ابوالفرج رونی .رجو... التون بیکی التون بیکی . [ اَ ] (اِخ ) نام دختر چنگیزخان است که نامزد ایدی قوت بود. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 33 و 34). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. رضا دهقان نژاد ۱۳۸۹/۰۳/۰۵ 0 0 بعضی از کلمات به لحاظ استفاده عموم برای موردی مشخص بیشتر از اینکه معنای خود را به ذهن متبادر کنند معنی متدوال در میان اقشار جامعه را بیان میکنند. یکی از این کلمهها آلتون است که در زبان ترکی و در گذشته به معنای زر به کار میرفته است اما چندی است مترادف با نام تجاری تجهیزات نورپردازی عکاسی میباشد. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود