اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

التون

نویسه گردانی: ʼLTWN
التون . [ اَ ] (اِ) در ترکی زر سرخ را گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
تا بروید همی زخاک التون
روی خصمش برنگ التون باد.

ابوالفرج رونی .


رجوع به آلتون شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
التون بیکی . [ اَ ] (اِخ ) نام دختر چنگیزخان است که نامزد ایدی قوت بود. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 33 و 34).
آلتون . (ترکی ، اِ) زر. ذَهَب : تو همی سوز این ضعیفان را که هین جامه بکش تو همی زن این یتیمان را که هان آلتون بیار. کمال اسماعیل . || ...
آلتون سو.(اِخ ) نامی که ترکان عثمانی به زاب صغیر داده اند.
آلتون تاش . (اِخ ) نام حاجب سلطان محمود غزنوی ، و او پس از فتح خوارزم و قلع و قمع مأمونیان (407 هَ .ق .) بفرمان سلطان حکومت و امارت خوارز...
آلتون تمغا. [ تو ت َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) آلتون بیلکا. منشور زرنشان .
آلتون کپری . [ ک ُ ] (اِخ ) (از: ترکی ِ آلتون ، زَر + کپری ، پُل ) نام موضعی در کردستان در جزیره از زاب صغیر، رافده و آبراهه ٔ دجله ، میان راه ...
آلتون بیلکا. (ترکی ، اِ مرکب ) منشور و نشان یا منشور زرنشان .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.