اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه
علی لیثی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی لیثی مصری . ادیب و شاعر و نثرنویس . وی در سال 1237 هَ . ق . در بولاق مصر متولد شد. و در سفره...
علی لیثی . [ ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاکر مؤدب لیثی واسطی . رجوع به علی مؤدب شود.
علی محفوظ. [ ع َم َ ] (اِخ ) از دانشگاه ازهر فارغ التحصیل شد و در دانشکده ٔ اصول الدین در دانشگاه ازهر به سمت استادی وعظو ارشاد منصوب گشت و ا...
علی محفوظ. [ ع َ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی آل محفوظ وشاحی اسدی کاظمی . وی ادیب و شاعر و فقیه بود و در سال 1274 هَ . ق . درگذشت . او را مجم...
علی محلی . [ ع َ ی ِ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره ٔ کندی محلی سخاوی مالکی . ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحس...
علی محلی . [ ع َ ی ِ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ بهرمسی محلی شافعی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابومحمد. شاعر بود و در سال 765 ...
علی محلی . [ ع َ ی ِ م َ ح َل ْ لی ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی دمشقی محلی نمراوی شافعی . مشهور به قطبی و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی ق...
علی محمود. [ ع َ م َ ] (اِخ ) طه . رجوع به علی طه شود.
علی مبارک . [ ع َ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن ابراهیم روجی مصری .وی در سال 1239 هَ . ق . در قریه ٔ برنبال جدید از شهرستان دقهلیه ٔ مصر متولد...
علی متقی . [ ع َ ی ِم ُت ْ ت َ ] (اِخ ) ابن حسام الدین بن عبدالملک جونفوری هندی . مشهور به متقی و ملقب به علاءالدین . نام او در الاعلام زرک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.