اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۵ ثانیه
الی الحال . [ اِ لَل ْ ] (ع ق مرکب ) تاکنون . تا حال . الی الاَّن . هنوز. و رجوع به الی الاَّن شود.
چشمه علی . [ چ َ م َ / م ِ ع َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اراضی نیزار بخش حومه ٔ شهرستان قم که در 43 هزارگزی جنوب باختر قم و یک هزارگزی ...
چشمه علی . [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد که در 14 هزارگزی شمال خاوری فریمان و 4هزارگزی باختر را...
چشمه علی . [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد که در 37 هزارگزی شمال خاوری فریمان واقع است و یک...
چشمه علی . [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند که در 43 هزارگزی شمال باختری قاین واقع است . کوهستانی ...
چشمه علی . [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سمیرم بالا شهرستان شهرضا که در 58 هزارگزی شمال باختر سمیرم ، کنار راه سویگان به سمیرم وا...
چشمه علی . [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خانمیرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد که در 42 هزارگزی شمال خاور لردگان و 5 هزارگزی راه ...
جام عالی . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از قدح بزرگ که بدان شراب خورند. (آنندراج ) : فرنگی صفت جام عالی بده اگر میدهی پرتگالی ب...
جبل عالی . [ ج َ ب َل ِ عا ] (اِخ ) میانه ٔ قریه ٔ بم و بلوک سیراف است .
جنس عالی . [ ج ِ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) آنکه فوق جمیع اجناس باشد چون جوهر. (کشاف اصطلاحات الفنون ). جنس را جنسی دیگر ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.