گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آلی نویسه گردانی: ʼALY آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۵ ثانیه واژه معنی علی بخاری علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ملقّب به علاءالدین . رجوع به علاءالدین بخاری شود. علی بخاری علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) (میر...) مفسر و محدث و بیانی بود. وی در سال 950 هَ . ق . در قسطنطنیة درگذشت . او راست : شرح بر الفوائدالغیاثی... علی بخاری علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن تقی الدین بخاری ، مکنّی به شافعی و مشهور به قبانی . عالم و ادیب و شاعر بود. و اصل وی از مدین... علی بخاری علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالواحد مقدسی حنبلی ، مشهور به ابن بخاری و ملقّب به فخرالدین و مکنّی به ابوالحسن . وی فقی... علی بخاری علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن الیاس آغاجی بخاری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی آغاجی شود. علی بخاری علی بخاری . [ ع َی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی بن لطف اﷲ حسینی قنوجی بخاری ، مشهور به صدیق حسن . رجوع به علی قنوجی شود. علی بخاری علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن علی بن هبةاﷲ بخاری ، ملقّب به جلال الدین . وی مردی ادیب و فاضل و فقیه بود و در سال 582 هَ . ق . عهده... علی بخاری علی بخاری . [ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بخاری ضریر، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به حمیدالدین . ادیب و نحوی و فقیه و اصولی قرن ... علی بخاری علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رامشی بخاری ضریر، ملقّب به حمیدالدین . رجوع به علی رامشی شود. علی بخاری علی بخاری . [ ع َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن مرادبن علی بخاری الاصل دمشقی حنفی نقشبندی ، مشهور به مرادی . رجوع به علی مرادی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۳۸ ۴۳۹ ۴۴۰ ۴۴۱ ۴۴۲ صفحه ۴۴۳ از ۵۷۹ ۴۴۴ ۴۴۵ ۴۴۶ ۴۴۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود