اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۴۹ ثانیه
علی افزری . [ ع َ ی ِ؟ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ افزری . طبیب و صرفی بود و در سال 815 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - شرح التصریف زنجانی . 2 -...
دینار عالی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خانمیرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد. با 62 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
عالی بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 14هزارگزی شمال خاوری سنقر واقع در کنار ...
عالی بیگی . [ ب َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ ملکشاهی است در پشتکوه . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 68).
عالی آوازه . [ زَ / زِ ] (ص مرکب ) خوش آواز. خوش خوان : که دیدت بر هیچ رنگین گلی ز من عالی آوازه تر بلبلی . نظامی . || نامور. مشهور. بلندنام :...
عالی انور. [ اَن ْ وَ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ بابادی هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
عالی رتبه . [ رُ ب َ / ب ِ ] (ص مرکب ) عالی مرتبت . آنکه را مقام بالا و برتر باشد.
عالی جناب . [ ج َ / ج ِ ] (اِ مرکب ) لقبی است احتراماً که وزیران و بزرگان را بدان خطاب کنند.
عالی چنگی . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغک بخش اهرم شهرستان بوشهر. واقع در 23هزارگزی شمال باختر اهرم و کنار راه فرعی بوشهر به اهر...
عالی قاپو. (اِخ ) نام قصری است از قصور صفویه واقع در میدان شاه اصفهان . و دارای بنای عالی و مرتفع و تاریخی است که همه ساله مسافران و س...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.