اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
علی صعدی . [ ع َ ی ِ ص َ ] (اِخ ) ابن صلاح بن علی بن محمدبن عبداﷲ صعدی یمانی زیدی . محدث و اصولی بود و در حدود سال 1070 هَ . ق . درگذشت . او...
علی شوشی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان خزاز سوسی (شوشی ). مکنی به ابوالعلاء. رجوع به علی خزاز شود.
علی شونی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ شونی احمدی مصری شافعی . از مشایخ شعرانی در قرن دهم هَ . ق . بود و در سال 944 هَ .ق . درگذشت . او راس...
علی شهاب . [ ع َ ش َ ] (اِخ ) ترشیزی (ملا...). وی از شعرای قرن نهم هَ . ق . است و از جمله ممدوحان او محمد جوکی بن شاهرخ (متوفی در 848 هَ ....
علی شریف . [ ع َ ی ِ ش َ ](اِخ ) ابن حسن بن محمدبن حسن بن قاسم حسنی فاطمی علوی . مشهور به شریف . وی جد ملوک سجلماسی در مغرب اقصی بود. جد...
علی شظبی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن احمدبن مکابر شظبی یمنی . رجوع به علی یمنی شود.
علی شظبی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن زیدبن حسن شظبی صریمی صنعانی . رجوع به علی صنعانی شود.
علی شعبی . [ ع َ ی ِش ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکر شعبی یمانی . وی در حدود سال 800 هَ . ق . در قید حیات بود. او راست : الاربعون فی فضل الائ...
علی شغال . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) (ملا...) نصرابادی نام اورا با ابیاتی از اشعارش که در معما سروده است در تذکره ٔ خود آورده است . (از الذریعه ٔ ...
علی شکری . [ ع َ ی ِ ش ُ ] (اِخ ) ابن احمد کریدی حنفی . ملقب به شکری . رجوع به علی کریدی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.