اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۸ ثانیه
علی ناصری . [ ع َ ی ِ ص ِ ] (اِخ ) ابن آیبک بن عبداﷲ تقصادی ناصری دمشقی . ملقب به علاءالدین . رجوع به علی دمشقی شود.
علی ناصری . [ ع َ ی ِ ص ِ ] (اِخ ) ابن نیار اسدی ناصری . ملقب به شیخ الشیوخ صدرالدین . رجوع به علی اسدی (ابن نیار...) شود.
علی نباطی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن موسی عاملی نباطی . از فضلای قرن یازدهم هَ . ق . بود. وی در نجف سکونت داشت و در همانجا درگذشت ...
علی نباطی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدطاهربن عبدالحمیدبن موسی بن علی بن معتوق عاملی نباطی اصفهانی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
علی نباهی . [ ع َ ی ِ ن ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن حسن جذامی مالقی نباهی . مشهور به ابن حسن و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مالقی ش...
علی ناسخی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) مکنی به ابوالحسن . او راست : سراج العارفین . لقب او را «الناسخ » نیز گفته اند. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص ...
علی ناشری . [ ع َ ی ِ ش ِ ] (اِخ ) ابن أبی بکربن علی بن محمدبن أبی بکربن عبداﷲبن عمربن عبدالرحمان بن عبداﷲ یمانی زبیدی شافعی . مشهور به ...
علی ناشری . [ ع َ ی ِ ش ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن ابی بکربن عبداﷲبن عمربن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی . مکنی به ابوالحسن . ...
علی منطلا. [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) دمیاطی . رجوع به علی دمیاطی (منطلا) شود.
علی میکال . [ ع َ ی ِ می ] (اِخ ) (خواجه ...) ملقب به علاءالدین .وی به حسن خط مشهور بود و به وزارت سلطان حسین میرزای تیموری رسید. رجوع به...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.