گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آلی نویسه گردانی: ʼALY آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۹ ثانیه واژه معنی علی شریشی علی شریشی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمان امیمی شریشی . رجوع به علی امیمی شود. علی شریشی علی شریشی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی شریشی . مشهور به ابن لبال و مکنی به ابوالحسن . نویسنده و مقری و ادیب و شاعر و لغوی بود و... علی شدقمی علی شدقمی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن حسن بن علی بن شدقم بن ضامن بن محمدحمزی حسنی مدنی .ملقب به زین الدین . فقیه و محدث بود... علی شبیبی علی شبیبی . [ ع َ ی ِ ش َ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن حسین بن علی بن یحیی بن محمدشبیبی ذماری . فقیه و عالم فرایض بود. و در 18 شوال سال 1203... علی شبینی علی شبینی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن چلبی . از علمای اواخر قرن 13 هَ . ق . بود. او راست : نورالانوار فی فهم بعض معانی کتاب اﷲ العزیز الغفار، ... علی شبینی علی شبینی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ )ابن شلبی شبینی شافعی . فقیه و مفسر بود. او راست : 1- تفسیر قرآن . 2- شرح بر منهج الطلاب زکریای انصاری ، در ف... علی شبامی علی شبامی . [ ع َ ی ِ ش ِ ] (اِخ ) ابن احمد شبامی عاملی زیدی . ملقب به زین الدین . رجوع به علی عاملی شود. علی شاملو علی شاملو. [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (سلطان علی بیگ ...). وی نواده ٔ علیقلی خان شاملو ترکمان و در زمره ٔ یساولان بود. و شعر نیز میگفت و او را یک مثنوی ... علی سیازی علی سیازی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسن سیازی .محدثی بود از مردم «سیازه ٔ» بخارا. (منتهی الارب ). علی شاذلی علی شاذلی . [ ع َ ی ِ ذِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد کیزانی حموی شاذلی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حموی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۰۵ ۴۰۶ ۴۰۷ ۴۰۸ ۴۰۹ صفحه ۴۱۰ از ۵۷۹ ۴۱۱ ۴۱۲ ۴۱۳ ۴۱۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود