اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آلی

نویسه گردانی: ʼALY
آلی . [ لی ی ] (ع ص نسبی ) ۞ منسوب به آلت .
- جسم آلی ؛ جسمی مرکب از آلات که هر یک را منصبی جدا باشد.
- عضو آلی ؛ هر عضو که اسم کل بر جزو آن صدق نکند. مقابل عضو غیرآلی یا عضو مفرد.
- مرض آلی ؛ بیماری که متوجه عضوی آلی باشد:قولنج مرض آلی است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۵ ثانیه
علی دمیاطی . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) منطلا. او راست : 1 - اسئلة فی دقائق من علوم مختلفة، که در سال 1193 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . 2 -...
علی خلخالی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن قلی بن محمد خلخالی اصفهانی . نحوی و صرفی و مفسر و ادیب و شاعر و حکیم و نویسنده ٔ اواخر قرن یازدهم و ...
علی خیقانی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن حسین خیقانی حلی نجفی . لقب او در «مصنفی علم الرجال » به صورت «خاقانی » ضبط شده است . وی فقیه و اصو...
علی خیوانی . [ ع َ ی ِ خ َی ْ ] (اِخ ) ابن یحیی خیوانی صنعانی . وی نابینا بود و در سال 1060 یا 1071 هَ . ق . در صنعاء درگذشت . (از معجم المؤلفین...
علی دیناری . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن دینار دیناری نحوی ، مکنّی به ابوالحسن . وی از فرزندان دیناربن عبداﷲ بود و در سال 463 هَ . ...
علی دینوری . [ ع َ ی ِ دَ ن َ وَ ] (اِخ ) ابن عبدالواحد دینوری ، مکنّی به ابوالحسن . قاری بود. وی ازقزوینی و ابومحمد خلال و عده ای دیگر روایت...
علی دینوری . [ ع َ ی ِ دَ ن َ وَ ] (اِخ ) ابن محمدبن سهل صائغ دینوری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی صائغ شود.
علی دیوانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن ابی محمدبن ابی سعدبن عبداﷲ واسطی ، مشهور به دیوانی و مکنّی به ابوالحسن ، قاری و شاعر بود. در سال 663 هَ ...
علی دولابی . [ ع َ ی ِ دَ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن محمد دولابی . وی از فقیهانی بود که از مذهب فقهی محمدبن جریر طبری پیروی می کردند و پیش از ...
علی دستاوی . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲ دستاوی شافعی ،ملقّب به نورالدین . از مؤلفان فقه بود و در سال 707 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 -...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.