اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آمر

نویسه گردانی: ʼAMR
آمر. [ م ِ ] (ع ص ) فرماینده . فرمانده . کارفرما. صاحب امر. ج ، آمِرین . || (اِ) ششم روز از ایام عجوز یا چهارم روز آن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
عمر طبری . [ ع ُ م َ رِ طَ ب َ ] (اِخ ) ابن فرحان طبری . از ریاضی دانان مشهور ایرانی در قرن سوم هجری . وی معاصر مأمون خلیفه ٔ عباسی بود و او...
عمر قرشی . [ ع ُ م َ رِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن خطاب بن نفیل . رجوع به عمر (ابن خطاب بن ...) شود.
عمر قرشی . [ ع ُ م َ رِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن مروان . رجوع به عمر اموی شود.
عمر قرشی . [ ع ُ م َ رِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابی ربیعة. رجوع به عمر مخزومی (ابن عبداﷲبن ...) شود.
عمر قرشی . [ ع ُ م َ رِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن معمر. رجوع به عمر تیمی (ابن عبیداﷲ...) شود.
عمر قرشی . [ ع ُ م َ رِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمد. رجوع به عمر هاشمی (ابن محمدبن ...) شود.
عمر قضوی . [ ع ُ م َ رِ ق َ ض َ ] (اِخ ) ملقب به عمادالدین . رجوع به عمادالدین قضوی شود.
عمر قلعی . [ ع ُ م َ رِ ق َ ] (اِخ ) ابن علی بن بدوح . سال درگذشت او را 576 هَ .ق . نوشته اند. رجوع به ابن البدوح (ابوجعفر عمربن ...) و مآخذ ذی...
عمر کلبی . [ ع ُ م َ رِ ک َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی . رجوع به ابوخطاب (ابن دحیةبن ...) و عمر (ابن حسن بن علی بن ...) شود.
عمر کوفی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن محمدبن احمدبن علی بن حسین بن علی بن حمزةبن یحیی بن حسین علوی کوفی بغدادی زیدی ، مکن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.