آن
نویسه گردانی:
ʼAN
آن . (حرف اضافه ) بنا بگفته ٔ صاحب مجمل التواریخ این کلمه در قدیم معنی «از» میداده است : بر سر حد پارس شهری بنا کرد به آن ایمدگواد نام کرد و آن است که اکنون ارغان خوانند و معنی چنان است ، که از ایمد بهتر است برسان جندیشاپور که گفتم . (مجمل التواریخ ). به آن اندیوشاپور جندیوشابور است از خوزستان . اندیو نام انطاکیه است بزبان پهلوی نه آن ایو [ ظ : به آن اندیو ] یعنی از انطاکیه بهتر است . (مجمل التواریخ ). ولی وجه اشتقاقهای صاحب مجمل التواریخ مانند حمزه ٔ اصفهانی بر اساسی نیست و محتاج بتأیید است .
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ختن زه آن . (اِخ ) نام کوتلی است به افغانستان در 29 هزاروپانصدگزی جنوب شرقی زیباک از نواحی اشکاشم ، تابع بدخشان ، ارتفاع آن تخمیناً4927 ...
آن سو. (اِ مرکب ، ق مرکب ) آن سوی . آن طرف . مقابل این سوی .
آن کس . [ ک َ ] (صفت + ضمیر مبهم ) آن آدمی . آن شخص ، به معنی «مَن » عرب : چنین گفت آن کس که پیروز گشت سر بخت او گیتی افروز گشت ... فردوسی ...
از آن . [ اَ ] (حرف اضافه + صفت / ضمیر) مِنْه ُ. از او. از وی : زن پیر رفت و می آورد و جام از آن جام فرهاد شد شادکام . فردوسی .آن که برهم ز...
آن که و آنکه: ترکیب [ آن که] اگر به معنی آن کسی که باشد، مانند: آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم .. حافظ؛ آن از که جدا نوشته می شود؛ ولی اگر به معنی آن...
اسه آن . [ اُ س ِ ] (اِخ ) ۞ یا اُک ِآنْس در اساطیر یونانی ، رب النوع دریا، ارشد تیتانها، پسر اورانُس و گاءِآ.
آن کسی . [ ک َ ] (صفت + ضمیر مبهم ) آن آدمی : بشیر آن کسی را که بودی نیازبدان خواسته دست بردی فراز. فردوسی .ترا آفرین از فریدون گردبزرگ آن...
آن سرا. [ س َ ] (اِ مرکب ) آن سرای . آخرت . سرای دیگر. عُقبا. مقابل این سرای ، دنیا : پناه روانست دین از نهادکلید بهشت و ترازوی داددرِ رستگاری ...
آن سری . [ س َ ] (ص نسبی ) عقبائی . اُخرَوی . آخرتی . || خدائی . الهی . غیبی . مقابل این سری : باشم گستاخ وار با تو که لاشی کندصد گنه این سری...
آن دگر. [ دِ گ َ ] (ضمیر مبهم مرکب ) دیگری . والاَّخر : هر دو یک گوهرند لیک بطبعاین بیفسرد وآن دگر بگداخت .رودکی .