اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آوند

نویسه گردانی: ʼAWND
آوند. [ وَ ] (اِ) (از: آو، آب + وند، خنور) اناء. ظرف . خنور. وعاء. باردان . || کوزه ٔ آب . ظرف شراب . کوزه ٔ شراب . خنور آب . (المعجم ) :
چون آب بگونه ٔ هر آوند شوی .

ابوحنیفه ٔ اسکافی (از فرهنگ اسدی ).


مبادا ساغرش یک لحظه از خون رزان خالی
فلک راتا رود خون شفق زین نیلی آوندش .

عمید لوبکی .


که بنیت آدمی چون آوندی ضعیف است . (کلیله و دمنه ).
شودهر سفالی که آوند می
بر ما بود بهتر از تاج کی .

؟ (از فرهنگها).


- آوند شراب ؛ قحف . بط.صراحی . صراحیه . بلبله . باطیه . ناجو. قرابه .
|| تخت و مسند. ۞ || شطرنج . || اول و نخست . و باین معنی بکسر ثالث هم گفته اند. (برهان ). || صولجان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اوند. [ اَ وِ ] (اِ) فریب و خدعه و مکر. (ناظم الاطباء). خدعه و فریب . (برهان ) (آنندراج ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.