آیین
نویسه گردانی:
ʼAYYN
آیین . (اِخ ) نام دهی به نزدیک غار مومیائی . (برهان ). صحیح آبین است : و بقربه قریة تسمی آبین ... فینسب الیها و یقال موم آبین ... معنی اسمه شمعالماء. (الجماهر بیرونی ).
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
آیین محله . [ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام قریه ای به مازندران .
آیین نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نظامنامه . (فرهنگستان ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
در واقع همانطور که به همراهان زرتشت و میتراییسم ها مجوس اطلاق گردیده ، به دین و آیین انها هم اصطلاحا آیین مجوس گفته میشود و منظور از آیین مجوس همان دی...
آیین پرستی . [ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) خدمت با فروتنی . (برهان ) : به درگاه خسرو خرامش کنیم به آیین پرستیش رامش کنیم .فردوسی (از بعض فرهنگها).
آیین جمشید. [ ن ِ ج َ ] (اِخ ) نام نوا و آهنگی است در موسیقی ، منسوب به جمشید پادشاه پیشدادی . || نام لحن دوم از سی لحن باربد. (برهان ).
آیین هوشنگ . [ ن ِ ش َ ] (اِخ ) نام کتابی موضوع و برساخته که در آن فلسفه ٔ یونانی مترجَم به عربی را با اصطلاحات و لغات عرب ، به اجزاء قس...
آیین اکبری . [ ن ِ اَ ب َ ] (اِخ ) قوانین و یاسا و دین گونه ای که میرزا ابوالفضل به امر اکبرشاه هندی آورد. || نام کتاب سوم از اکبرنامه .
آیین دادرسی . [ ن ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصول محاکمات . (فرهنگستان ).
رعایت کننده ی به آداب شهر نشینی