اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آیینه

نویسه گردانی: ʼAYYNH
آیینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آینه . سان . آئین . طریق . منوال .گونه . حال و صورت . و هرآیینه و هرآینه مرکب از هر وآینه به معنی مذکور است که به صورت مرکبه ، معنی در هر حال و بهر طریق و لاجرم (زمخشری ) دهد :
ندارم هرآیینه از شاه راز
وگرچه بخواهد ز من گفت باز.

فردوسی .


هرآیینه خرد داری ّ و دانی
که تو امروز در شهر کسانی .

(ویس و رامین ).


و رجوع به هرآینه و هرآیینه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
آئینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) رجوع به آیینه شود.
عیینة. [ ع ُ ی َی ْ ن َ ] (ع اِ مصغر) تصغیر عین است . یعنی چشم خرد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به عَین شود.
عیینة. [ ع ُ ی َی ْ ن َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان . محدث . رجوع به ابومالک (عیینة...) شود.
عیینة. [ ع ُ ی َی ْ ن َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان مهلبی ، مکنی به ابوالمنهال . لغوی و محدث و شاگرد خلیل بن احمد بود. او معلم و مؤدِّب امیر ابو...
عیینة. [ ع ُ ی َی ْ ن َ ] (اِخ ) ابن منال ، مکنی به ابوالمنهال .از روات لغت . رجوع به ابوالمنهال (عیینة...) شود.
ابن عیینه . [ اِ ن ُ ع ُ ی َی ْ ن َ ] (اِخ ) ابومحمد سفیان هلالی (107-198 هَ .ق .). تابعی . سخنان حکیمانه در جمله های کوتاه ، از او معروف است ...
در علوم رایانه، آینه (به انگلیسی: Mirror) به نسخه رونوشت عینی یک مجموعه داده گفته می‌شود. در شبکهٔ اینترنت یک وب‌گاه آینه، رونوشتی عینی (کپی دقیق و کا...
خانه ٔ آئینه . [ ن َ / ن ِ ی ِ ن َ/ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آئینه خانه . (آنندراج ) : این خانه که چون چشم بود معدن نوراز آینه اش دیده ...
وایقان آئینه لو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان میشه پاره ٔ بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 20هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر، دارای 392 تن سکن...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.