اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اباس

نویسه گردانی: ʼBAS
اباس . [ اُ ] (ع ص ) بدخوی . زن بدخوی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
قلعه عباس . [ ق َ ع َ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول ، واقع در 13هزارگزی جنوب دزفول و 11هزارگزی ج...
قلعه عباس . [ ق َ ع َ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان کهنه فرود بخش حومه ٔ شهرستان قوچان ، واقع در15هزارگزی جنوب قوچان . موقع جغرافیایی ...
کلاته عباس . [ ک َ ت ِ ع َب ْ با ](اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. در دامنه واقع شده و معتدل است سکنه 265 تن . آب ...
عباس غنوی . [ ع َب ْ با غ َ ن َ ] (اِخ ) عباس بن عمرو الغنوی . از امرای عباسی است که ولایت فارس یافت و به سال 287 هَ . ق . المعتضد او را عز...
عباس قلعه . [ ع َب ْ با ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره باشلو بخش چاپشلو شهرستان دره گز. واقع در هشت هزارگزی شمال باختری قره باشلو و 1...
عباس آبادی . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) حاج عبدالمطلب بن محمد حسین اصفهانی . از علماء اواسط قرن سیزدهم هجری قمری و از شاگردان شیخ احمد احسائی است ...
عباس کندی . [ ع َب ْبا ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چالدران بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو واقع در 5500 گزی جنوب خاروی سیه چشمه و یکهزاروپان...
عباس کندی . [ ع َب ْ با ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو. واقع در 23500 گزی خاور سیه چشمه و 750گزی شمال ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عباس شاپوری نیز از به انزوا نشستگان دههء 1340 بود.چند هنرمند از نسل او،انزوایی چهل‏ ساله را پذیرفتند و عجب این‏که از پی هم،جهان را بدرود گفتند:منصور ی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.