اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالحسین

نویسه گردانی: ʼBWʼLḤSYN
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) مزنی . وی پس از ابوالحسین عتبی بوزارت نوح بن منصور سامانی رسید. ۞ و در اول مستوفی دیوان امیر نوح بود و آنگاه که ابوالحسین سیمجور از شکست ابوالعباس تاش و قتل عتبی آگاه شد از سیستان عزیمت خراسان کرد. مزنی بدو پیام کرد که بهتر آن است تا از آمدن بخراسان منصرف گردد و بقهستان که اقطاع قدیم وی بود قناعت ورزد، او ملتمَس مزنی بپذیرفت و مزنی ولایت بادغیس و گنج رستاق را نیز بر اقطاع وی مزید کرد و این معنی بر طبق میل حسام الدوله نبود، از اینرو وقتی که از بخارا متوجه خراسان گشت ابوالحسین مزنی را از وزارت معزول کرد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن الحسین بن عبدالوارث فارسی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ](اِخ ) محمدبن سلیمان اشعری . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ رازی ، نزیل دمشق . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن علی طبیب بصری . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن حسین ابی یعلی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن محمد مرادی ، شاعر بخارائی . رجوع به مرادی شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن یحیی بن ابی البغل اصفهانی . رجوع به ابن ابی البغل محمدبن یحیی ... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) مسلم بن حجاج بن مسلم بن درزبن نوشاذ قشیری نیشابوری ، صاحب صحیح معروف . رجوع به مسلم ...، و رجوع به ...
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) معزالدوله احمدبن ابی شجاع بویه بن فناخسرو. رجوع بمعزالدوله ... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) مولی بنی نوفل . رجوع به ابوحسن مولی بنی نوفل شود.
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۸ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.