اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالحسین

نویسه گردانی: ʼBWʼLḤSYN
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) مزنی . وی پس از ابوالحسین عتبی بوزارت نوح بن منصور سامانی رسید. ۞ و در اول مستوفی دیوان امیر نوح بود و آنگاه که ابوالحسین سیمجور از شکست ابوالعباس تاش و قتل عتبی آگاه شد از سیستان عزیمت خراسان کرد. مزنی بدو پیام کرد که بهتر آن است تا از آمدن بخراسان منصرف گردد و بقهستان که اقطاع قدیم وی بود قناعت ورزد، او ملتمَس مزنی بپذیرفت و مزنی ولایت بادغیس و گنج رستاق را نیز بر اقطاع وی مزید کرد و این معنی بر طبق میل حسام الدوله نبود، از اینرو وقتی که از بخارا متوجه خراسان گشت ابوالحسین مزنی را از وزارت معزول کرد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
ابوالحسین .[ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن حسین بن عبیداﷲ الغضائری . رجوع به ابن الغضائری ابوالحسین احمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن خالد المادرائی . رجوع به احمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن سعد کاتب اصفهانی . از ادبای قرن چهارم است . او از طرف قاهر مأمور ضبط خراج اصفهان بود و به سال...
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ](اِخ ) احمدبن سلیمان معبدی . رجوع به احمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن عبداﷲبن حسن بن ابی الحناجر شافعی حموی . رجوع به احمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن عبیداﷲبن احمد کلواذانی . رجوع به احمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن عضدالدوله ٔ دیلمی از دختر ماناذر پسر جستان .
ابوالحسین . [اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن ابراهیم غسانی ،اسوانی . رجوع به ابن زبیر ابوالحسین احمد... شود.
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن ابی سامه . رجوع به احمد... شود.
ابوالحسین . [اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن القاضی الرشید ابی اسحاق ابراهیم بن محمدبن الحسین بن الزبیر الغسانی الاسوانی . رجوع به ا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۸ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.