اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوحمزه

نویسه گردانی: ʼBWḤMZH
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) بزاز بغدادی . از بزرگان طریقت متصوفه . مرید حارث محاسبی است و با سری صحبت داشته و از اقران نوری و خیر نساج است . اندر مسجد رصافه ٔ بغداد وعظ کردی و عالم تفسیر و قرائت بود. وی در واقعه ٔ نوری و بلای وی با او بود. او راست : اذا سلمت منک نفسک فقد ادیت حقها و اذا سلم منک الخلق قضیت حقوقهم . (از هجویری ). و رجوع به تذکرةالاولیاء عطار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) سوار. تابعی است و از طارق بن شهاب روایت کند.
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) سوار. تابعی است و از عبدالرحمن بن ابی بکره روایت کند.
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) سواربن داودبن سوار. تابعی است و وکیع از او روایت کند.
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) سیار. محدث است .
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) صاحب ابراهیم . محدث و متروک الحدیث است .
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) صبیح الثعلبی . محدث است .
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) صوفی خراسانی محمدبن ابراهیم . یکی از مشایخ صوفیه . اصل او از نیشابور و از اصحاب جنید است و صحبت جمعی دیگر از ...
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) طلحةبن یزید کوفی . محدث است .
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن ابی عبداﷲ. تابعی است و شعبه و ابوالحکم سیاربن ابی سیار از وی روایت کنند.
ابوحمزه .[ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن کیسان . محدث است .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.