ابوحمزه
نویسه گردانی:
ʼBWḤMZH
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) بزاز بغدادی . از بزرگان طریقت متصوفه . مرید حارث محاسبی است و با سری صحبت داشته و از اقران نوری و خیر نساج است . اندر مسجد رصافه ٔ بغداد وعظ کردی و عالم تفسیر و قرائت بود. وی در واقعه ٔ نوری و بلای وی با او بود. او راست : اذا سلمت منک نفسک فقد ادیت حقها و اذا سلم منک الخلق قضیت حقوقهم . (از هجویری ). و رجوع به تذکرةالاولیاء عطار شود.
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) عبدالعزیز الحبطی . محدث است .
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) عبداﷲبن جابر. تابعی است و حکام بن سلم از او روایت کند.
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) عبداﷲبن سلیمان . محدث است و فضل بن فضاله از او روایت کند.
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) عبدالواحدبن میمون . تابعی است و از عروةبن زبیر روایت کند.
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) عمران بن ابی عطاء القصاب الواسطی . تابعی است و از او سعیدبن هشیم روایت کند.
ابوحمزه .[ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) محمدبن کعب القرظی . محدث است .
ابوحمزه . [اَ ح َ زَ ] (اِخ ) محمدبن میمون السکری . محدث است .
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) مختاربن عوف . رجوع به ابوحمزه ٔ خارجی شود.
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) مولی ابی مریم الغسانی . محدث است .
ابوحمزه . [ اَ ح َ زَ ] (اِخ ) میمون . تابعی است . او از ابوصالح مولی سلمه و از او عبدالوارث روایت کند.