ابوعلی
نویسه گردانی:
ʼBWʽLY
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسین بن محمدبن احمد مروالروذی فقیه شافعی . او به قاضی حسین مشهور است . ابن خلکان گوید: ابوعلی امامی کبیر و صاحب وجوه غریبه در مذهب است و هرجا که امام الحرمین در کتاب نهایةالمطلب و غزالی در الوسیط و نیز در البسیط قاضی گویند مراد صاحب ترجمه است نه غیر او. و او فقه از ابی بکر قفال مروزی فرا گرفت و صاحب تصانیفی در اصول و فروع و خلاف است و پیوسته بقضا و درس و فتوی عمر گذاشت و او راست : کتاب تعلیقه در فقه و جماعتی از اعیان فقه از وی فرا گرفتند از جمله ابومحمد حسین بن مسعود فراء بغوی صاحب کتاب تهذیب و کتاب شرح السنه و غیر آن دو. وفات حسین صاحب ترجمه در 462 هَ . ق . به مروالروذ بود.
واژه های همانند
۳۴۸ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۴ ثانیه
ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) ابن مطهر. رجوع به حبط ج 1 ص 235 شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن المقتفی لامراﷲ. او پس از مرگ پدر داعیه ٔ خلافت داشت و مادر وی در مرض موت مقتفی ، المستنجد را بدست کنیزکان کشتن...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن مقله ، محمدبن علی . رجوع به ابن مقله ابوعلی ... و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 254 س 7 شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن منکجا الکاتب النصرانی . رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 112 س 15 شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ] (اِخ ) ابن مندویه . رجوع به ابن مندویه ابوعلی و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 438 س 1 شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن مندویه . احمدبن عبدالرحمن طبیب اصفهانی . رجوع به ابن مندویه ابوعلی ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن نصر. حسن بن علی شاعر. رجوع به ابن نصر ابوعلی حسن ... شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن نوشتکین . یکی ازامراء و جیش ابوعلی سیمجور. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 203 و ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ طهران ...
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن الولید. شیخ المعتزله . فقیه و منطقی . رجوع بتاریخ الحکما قفطی چ لیپزیک ص 365 و 366 شود.
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن هود. حسن بن عضدالدوله مرسی . رجوع به ابن هود ابوعلی حسن ... شود.