اثبات
نویسه گردانی:
ʼṮBAT
اثبات . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثَبَت . مردمان استوارداشته . معتمدان : فتحی حاجب را که از ثقات و اثبات دولت بود به نیابت به سجستان بگذاشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
اثبات . [ اِ ] (ع مص ) نیک شناختن کسی را و برجای داشتن او را. (منتهی الارب ). || بجای بداشتن . (تاج المصادر بیهقی ) : حل ّ و عقد و اثبات و...
پایوری
اثبات کردن = پایوَر کردن
پای (پایه) + ور ( پسوند دارندگی و گردانندگی)، مانند گنجور، دانشور
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ میلاگ milâg (کردی) 2ـ منتیا mantiâ (سغدی: manŝtiâ) **** فانکو آدینات 09163657861
حرف اثبات . [ ح َ ف ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف رابطه . رجوع به حرف رابطه شود.
پایوری نگری
اثبات این نظریه کجاست؟
پایوری این نگره کجاست
این نگره پایور شد چون پایوری نگری آن درست بود.
پایوَر کردن
پای (پایه) + ور ( پسوند دارندگی و گردانندگی)، مانند گنجور، دانشور
----
اثبات این نظریه کجاست؟
پایوری این نگره کجاست
اثبات کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ثابت کردن . تصدیق کردن . || ثبت نام در دیوان (جیش ) کردن : دانسته آید که آن کسان را که بنوی اثب...
این سه واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ میلاگ نشدنی 2ـ منتیا نشدنی. (برای ریشه شناسی نگاه کنید به اثبات)**** فانکو آدینات 09163657861
نگاهی دقیق به جریان شعر زلال
چکیده:
پرداخت عمیق و دقیق بر جریانی چون ظهور « شعر زلال » در ادبیات، راهگشای تکثیر معلومات درست برای نسل آینده اس...
اثباط. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ثَبِط. (منتهی الارب ).