اثمان
نویسه گردانی:
ʼṮMAN
اثمان . [ اِ ] (ع مص ) هشت شدن . (تاج المصادر). هشت عدد گردیدن : اثمن القوم . (منتهی الارب ). || خداوند شتران ثَمِن شدن ، یعنی آنکه در هشت روز یک نوبت آب یابند: اثمن الرجل . (منتهی الارب ). || هشتم به آب آمدن اشتر. (تاج المصادر). || بهاکردن متاع : اثمنه سِلْعته ؛ بها کرد متاع او را و داد او را بهای آن و کذلک : اثمن له سِلْعَتَه .
واژه های همانند
۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
عسمان . [ ع َ س َ ] (ع مص ) یورتمه رفتن ستور. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
عسمان . [ ع َ س َ ](ع اِمص ) «خَبَب » ستور که نوعی از دویدن است . (منتهی الارب ). خبب ستور و یورتمه ٔ ستور. (ناظم الاطباء).
ام عثمان . [ اُم ْ م ِ ع ُ ] (ع اِ مرکب ) مار. (از المرصع).
ام عثمان . [ اُم ْ م ِ ع ُ ] (اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 258 و ریحانة الادب ج 6 ص 226 و خیرا...
آل عثمان . [ ل ِ ع ُ ] (اِخ ) پادشاهان ترکیه که از سال 699 تا سال 1342 هَ .ق . در آسیای صغیر سلطنت داشته اند. مؤسس این سلسله که به نام ا...
چم آسمان . [ چ َ ](اِخ ) دهی از دهستان ایدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 26 هزارگزی جنوب باختری فلاورجان به گردنه سرخ واقع است . ...
حافظ عثمان . [ ف ِ ع ُ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر خوشنویسان . وی در استانبول نشو و نما یافت و در شیوه ٔ خط از شیخ حمداﷲ استاد خود درگذشت و خط او دلر...
حافظ عثمان . [ ف ِ ع ُ ] (اِخ ) یکی از ناشرین کتب علمی و ادبی در اوایل قرن چهاردهم هجری در استانبول . کتابهای چاپ حافظ عثمان تاکنون شهرت ...
خط آسمان . [ خ َطْ طِ س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حبیکه ؛ راه ستاره ها که مسیر آنها در آسمان است . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به حبیکه در ا...
دم آسمان . [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه ٔ بخش مرکزی شهرستان گلپایگان . سکنه ٔ آن 141 تن . آب از قنات و چاه . (از فرهنگ جغرافیایی ای...