گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اج نویسه گردانی: ʼJ اج . [ اَ / اُ ] ۞ (اِ) مطلق کدو را گویند خواه کدوی قلیه و خواه کدوی قلیان و خواه کدوی عسل یا سرکه باشد. ۞ (برهان قاطع). || کدوی تنبل . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی آج آج . (اِ) آز. خواهش . تمنا. طمع. عج عجة عج عجة. [ ع َع َ ج َ ] (ع اِ) فریاد. (اقرب الموارد). ج ، عجاعج . عج عجة عج عجة. [ ع َ ع َ ج َ] (ع مص ) بانگ برداشتن و فریاد کردن شتر از زدن یا از گرانباری بار گران . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || زجر کردن نا... آج دوجمش آج دوجمش . [ م ِ ] (اِخ ) شعبه ای از رود قزل اوزن . آج آقایان آج آقایان . (اِخ ) (نهر...) رجوع به سومبار شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود