اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احقاق

نویسه گردانی: ʼḤQAQ
احقاق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حُقّه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
احقاق . [ اِ ] (ع مص ) بر حق بداشتن . (تاج المصادر). بحقیقت بدانستن . (تاج المصادر). درست دانستن و یقین کردن امری را. (منتهی الارب ). || ب...
احقاق حق. رسانیدن حق به مستحق. حکم به محق بودن او کردن. (منبع: لغتنامۀ دهخدا -- رجوع شود به «احقاق»)
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: رسکانودraskānud (رس: مانوی؛ رسیدن؛ کانود: بلوچی: حق)***فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: رسکانودان raskānudān (رس: مانوی؛ رسیدن؛ کانود: بلوچی: حق با پسوند جمع آن)***فانکو آدینات 09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.