گفتگو درباره واژه گزارش تخلف احمد نویسه گردانی: ʼḤMD احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) از امراء مسلم ماوراءالنهر از جانب خطا:دارای جهان احمد کین سقف فلک رادارنده کف اوست باستون دو بازو. شمس الدین منصوربن محمود اوزجندی .رجوع به لباب الالباب ج 1 ص 196 و 342 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه واژه معنی احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عاملی . رجوع باحمدبن محمدبن علی بن محمد...بن خاتون ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عباس (الشیخ ...). او راست : المجله [ معرب ] طبع مطبعةالادبیه بسال 1302 هَ . ق . (معجم المطبوعات ). احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عباسی . خلیفه ٔ عباسی . ناصرلدین اﷲ. رجوع به ناصرلدین اﷲ شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عباسی . حاکم بامراﷲ ابوالعباس . یکی از کسانی که پس از معتصم در مصردعوی خلافت کرد. وی چهل سال و چندماه این دعوی د... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عبدالرؤوف مفتی زاده ٔ انطاکی یکی از علماء مائه ٔ سیزدهم . او راست : المجموعة الاخویة در فرائض و منطق و علم آداب البحث ... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) عبدالعزیزمعلم علم فیزیک و شیمی در دارالعلوم مصر. او راست : تاریخ الطبیعی فی علم الحیوانات الجزء الاول فقط ... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن علی . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص 231). احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عبدی مشهور بابوعبید هروی . رجوع بابوعبید احمد... و رجوع بوفیات الاعیان ابن خلکان و طبقات النحاة سیوطی و روضات الجنات ... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (بک ) عبید. او راست : تعلیم الخیل و مناوراتها طبعبولاق سال 1284 هَ . ق . تعلیم البیادة و مناوراتها طبع بولاق ؟ و تعلیم ا... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عبیداﷲبن عمار. ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص 27، 104، 243، 250، ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۶۸ ۲۶۹ ۲۷۰ ۲۷۱ ۲۷۲ صفحه ۲۷۳ از ۳۱۸ ۲۷۴ ۲۷۵ ۲۷۶ ۲۷۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود