گفتگو درباره واژه گزارش تخلف احمد نویسه گردانی: ʼḤMD احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) از امراء مسلم ماوراءالنهر از جانب خطا:دارای جهان احمد کین سقف فلک رادارنده کف اوست باستون دو بازو. شمس الدین منصوربن محمود اوزجندی .رجوع به لباب الالباب ج 1 ص 196 و 342 شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه واژه معنی احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عربی حلّی . رجوع به روضات الجنات ص 649 س 2 شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عراقی ملقب بولی الدین . او راست : ذیلی بر ذیل پدر خویش العبر فی خبر من عبر. و مؤلف کشف الظنون وفات او را بسال 726 ... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عزت . او راست : فصل القضاء فی الفرق بین الضاد و الظاء، طبع بغداد بسال 1328 هَ . ق . (معجم المطبوعات ). احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عزّت پاشا. یکی از وزرای دولت عثمانی در نیمه ٔ دوم مائه ٔ دوازدهم هجریست . اصل او از کوتاهیه و از نسل کرمیان بیک است .... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عزالدین . رجوع به احمدبن احمدبن مهدی ... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عزالدین بن قراصه . رجوع به احمدبن فیومی قرصی ... شود. احمد احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) عزیزالدین . رجوع به احمدبن حامدبن محمد آله اصفهانی و رجوع به ابونصر احمدبن حامد... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عسقلانی . رجوع به احمدبن مطرف شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عسقلانی . رجوع به احمدبن حجر... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عسکری . رجوع به احمدبن سعد اندرشی و روضات الجنات ص 84 شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۶۹ ۲۷۰ ۲۷۱ ۲۷۲ ۲۷۳ صفحه ۲۷۴ از ۳۱۸ ۲۷۵ ۲۷۶ ۲۷۷ ۲۷۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود