گفتگو درباره واژه گزارش تخلف احمد نویسه گردانی: ʼḤMD احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حمزة الرملی الانصاری ملقب به شهاب الدین . وی اجرومیه ٔ ابن آجروم ۞ را شرح کرده است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۱ ثانیه واژه معنی احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تکودار. اباقاخان میل داشت که پس از او پسرش ارغون ایلخان شود ولی چون این ترتیب با یاسانامه ٔ چنگیزی که سلطنت را ... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تنبل خلیل (سلطان ). برادر جهانگیر میرزا. رجوع بحبط ج 2 ص 289 و 290 شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) التنوخی . رجوع به ابوالعلاء معرّی احمد... و رجوع بروضات الجنات ص 73 شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) توقچی . رجوع بحبط ج 2 ص 253 شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) تیفاشی قاهری مکنی به ابوالعباس . او راست : ازهارالافکار فی جواهرالأحجار. رجوع به احمدبن یوسف بن احمد و رجوع به تیف... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (امیر سلطان ...) تیمورتاش . از امرای سلطان ابوسعید تیموری . رجوع بحبط ج 2 ص 232 شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ثالث (سلطان ...). بیست و چهارمین سلطان عثمانی . (1115 تا /1143 1703 تا 1730 م .). رجوع به احمدبن محمد... شود. احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ثانی (سلطان ...). بیست و دومین پادشاه عثمانی . (1102 تا 1691/1106 تا 1695 م .). وی زمام امور را بصدراعظم کوپرولو ۞ سپ... احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ثانی . دوازدهمین از شرفای حسنی مراکش . (1066 تا 1096هَ . ق .). احمد احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )نهمین از نظامشاهیان در احمدنگر. در 1004 هَ . ق . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۳۲ ۲۳۳ ۲۳۴ ۲۳۵ ۲۳۶ صفحه ۲۳۷ از ۳۱۸ ۲۳۸ ۲۳۹ ۲۴۰ ۲۴۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود