احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن الحسن بن عیّاش بن ابراهیم بن ایوب الجوهری ، مشهور به ابن عیاش و مکنی به ابوعبداﷲ. عالم شیعی . وی در اوائل مائه ٔ پنجم هجری میزیست . صاحب روضات گوید: او از معاصرین شیخ طوسی است و جعفربن محمد دورستی از وی روایت کند. او راست از کتب مشهوره : کتاب مقتضب الأثر فی النص علی ائمة الأثنَی ْعشر و این کتاب به وتیره ٔ کتاب علی بن الخراز قمی وتقلید آن نوشته شده است . و کتاب فی الأغسال المسنونةو جز آن و مجلسی در بحار و علماء دیگر در دیگر کتب از این کتاب روایت کنند. و رجوع به ابن عیّاش شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بخار. محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بختیاربن علی بن محمد الماندائی الواسطی مکنی به أبوالعباس . یاقوت گوید: او راست معرفة جیّده به ادب و نحو و لغت ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بدر الواسطی . رجوع بعیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1 ص 256 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بُدَیل ایامی . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن البرخشی . رجوع به احمدبن محمدبن العباس ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بُرهان . رجوع به ابن بُرهان ابوالفتح و احمدبن علی بن بُرهان ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن برهان الدین . رجوع به احمدبن عبدالعزیز... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بسنوی . متوفی 983 هَ . ق . او راست : رسالة فی مناظرة السیف والقلم .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بشربن عامر مروزی مکنی به ابوحامد. او راست : شرح کبیر بر مختصر المزنی . وفات او به سال 362 هَ . ق . بوده است . و ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن بشربن علی التجیبی معروف به ابن الأغبس . حمیدی ذکر او آورده و گوید وفات وی به سال 326 هَ . ق . بود. او فقیهی ...