احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی بن یونس بن محمدبن منعةبن مالک بن محمدبن سعدبن سعیدبن عاصم بن عائذبن کعب بن قیس بن ابراهیم الأربلی الاصل الفقیه الشافعی . ابن خلکان گوید: او از خاندان ریاست و فضل و از مقدمان اربل و ملقب بشرف الدین است . وی امامی کبیر فاضل عاقل حسن السمت و جمیل المنظر بود. و او را شرحی است بر کتاب التنبیه تألیف ابواسحاق شیرازی ابراهیم بن علی در فروع شافعیة در غایت جودت . نیز از اوست : اختصار کبیر و صغیر احیاءالعلوم امام غزّالی . و خانواده ٔ او خانوده ٔ علم بود و ذکر پدر و عم و جدّ او را در جای خود بیاورده ام و او در تفنن بعلوم بر منوال پدر خویش میرفت و جماعت بسیاری درتلمذ او بکمال رسیدند و او پس از پدر من تولیت تدریس مدرسه ٔ ملک المعظم مظفرالدین بن زین الدین صاحب اربل داشت و وفات پدر من بشب دوشنبه ٔ بیست و دوم شعبان سال 610 هَ .ق . بود و او در اوائل شوال همان سال از موصل بأربل آمد و من در آن وقت صغیر بودم و بمجلس درس وی حاضر می آمدم و در القاء دروس مانند وی را ندیده ام ، و او تا سالی که بحج شد همین اشتغال داشت و چون از زیارت خانه بازآمد مدت قلیلی نیز بامر تدریس پرداخت و سپس بسال 617 بموصل شد و در آنجا مدرسه ٔ قاهریه را بدو مفوض داشتند و او تا آخر عمر در آن مدرسه مشغول افادت بود تا بروز دوشنبه ٔ بیست و چهارم ربیعالاَّخره ٔ سال 622 درگذشت . او از محاسن هستی بود من هرگاه از او یاد می کنم دنیا در چشمم کوچک و حقیر میشود ووقتی بخاطرم گذشت که مدت حیات او مدت خلافت امام ناصر لدین اﷲ ابوالعباس احمد بود چه ولادت احمدبن موسی بموصل بسال 575 بود و این سال ، سال جلوس ناصر است و هر دو در 622 درگذشتند. شرح تنبیه را در اربل آغاز کرد و نسخه ٔ تنبیه را از ما عاریت کرد و این نسخه بخط بعض افاضل بود و کاتب نسخه بخط خود بر آن حاشیه های مفیده کرده بود و من بعدها دیدم که تمام آن حواشی را احمدبن موسی در شرح خویش درآورده بود. و کاتب نسخه وحواشی شیخ رضی الدین ابوداود سلیمان بن المظفربن غانم بن عبدالکریم الجبلی الشافعی مفتی مدرسه ٔ نظامیه ٔ بغداد و یکی از اکابر فضلاء عصر خود بود و او را کتابیست در فقه نزدیک پانزده مجلد و باو مناصبی را عرض کردند و وی ابا کرد و مردی متدین بود و بروز چهارشنبه ٔ سیم ربیعالأول سال 631 در قرب شصت سالگی درگذشت و جسدوی بشونیزیه بخاک سپردند. و قدوم او از شهر خویش به بغداد بعد از 580 بود و شرف الدین احمدبن موسی تنها بکارهای پدر خویش میپرداخت و کسب علوم نیز نزد پدر میکرد و برای اخذ دانش غربت نگزید و فقهاء وقت همه درکار او بشگفتی بودند که چگونه او در وطن خود و در میان رغد و رفاه و کسان خویش با اشتغال بامور دنیا بدان منزلت و مقام از علم رسید و من اگر محاسن وی وصف کنم بسی بدرازا کشد و در اینقدر که گفتم کفایت است ومولد او سال 575 بوده است . (ابن خلکان ج 1 ص 33).
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ایوب مکنی به ابوبکر. رئیس شافعیه ٔ نیشابور. وی در خراسان و عراق و حجاز و جبل حدیث شنید و پنجاه و چند ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق معروف به ابن صبیح جُرجانی . او راست : کتاب التوبة.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن البهلول بن حسان بن سنان ابوجعفر التنوخی ، انباری الاصل . او بیست سال متولی قضاء مدینةالمنصور بود و یازده ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن خربان . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن یعقوب . مولی الحضرمیین از حضارمه ٔ کوفه برادر اسحاق بن یعقوب ، محدث است . او از عکرمةبن عمار و همام و از...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح فی مآخذ العلما علی الشعراء از او روایت کند. (الموشح چ مصر ص 7...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق اسفراینی مکنی به ابوحامد. رجوع به ابوحامد احمدبن اسحاق شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق انباری نحوی مکنی به ابوجعفر. او راست : کتاب ادب القاضی بمذهب ابی حنیفه و ناسخ الحدیث و منسوخه و کتاب ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق البرحی ، اهزل . ابن ابی اصیبعه در ترجمه ٔ ابن مندویه الاصفهانی ،ذیل کتب وی نویسد: رسالة فی علة الاهزل احم...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق معروف بجفر، حمیری النسب مصری الدار. یاقوت گوید جز در کتاب زبیدی ذکری از او نیافتم و زبیدی او را در شمار نح...