اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (خواجه سیدی ...) غیاث الدین بن خواجه نظام الدین احمد شیرازی . مؤلف حبیب السیر در ج 2 ص 208 آرد که : او در علو قدر و شرف خاندان و رفعت منزل پدران از امثال و اقران امتیاز داشت و آنجناب در ماه صفر سنه ٔ ثمان و ثلثین و ثمانمائه (838 هَ . ق .) در امر وزارت با خواجه غیاث الدین پیراحمد شریک شده رایت نصفت برافراشت . در روضةالصفا مسطور است که : خواجه سیدی احمد در ایام وزارت روزی بجهت مهمی بخانه ٔمولانا فصیح خوافی که وزیر میرزا بایسنغر بوده تشریف حضور ارزانی فرمود مولانا چند طبق تتماج بی دنبه کشیده خواجه سیدی احمد بچشم عبرت در آن آش نگریست و روی بمولانا فصیح آورده بزبان عتاب گفت که : مردم حرام خورند و چنین خورند و در آن اثنا دست خواجه بر طبقی خورده مقدار شوربا بر دستار خوان ریخت . و روز دیگر مولانا بر سر دیوان بوقتی که خواجه سیدی احمد حاضر بود بابعضی مردم گفت که : دیروز خواجه بخانه ٔ ما آمده بودند دستار خوان را چرب ساختند و خواجه سیدی احمد این سخن شنوده گفت : مولانا خاطر مشوش مدار که در آن آش آن قدر روغن نبود که از ریختن آن دستارخوان چرب شود. ۞ وفات خواجه سیدی احمد در بیستم شعبان سنه ٔ تسع و ثلثین و ثمانمائه (839 هَ . ق .) در قراباغ اران اتفاق افتاد و فرزند ارجمندش خواجه شمس الدین محمد نعش او را به هرات نقل کرده در جوار مزار پیر مجرد خواجه ابوالولید بخاک سپرد. و نیز رجوع بحبط ج 2 ص 179 و 293 و رجوع به سیدی احمد... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه
احمد گلچین معانی (۱۸ دی ۱۲۹۵ – ۱۶ اردیبهشت ۱۳۷۹) شاعر، نویسنده و پژوهشگر ایرانی بود. زندگی‌نامه[ویرایش] احمد گلچین معانی در ۱۸ دی ۱۲۹۵، در تهران زاده‌...
امام احمد غزالی . [ اِ اَ م َ دِ غ َزْ زا ] (اِخ ) احمدبن محمدبن محمدبن احمد غزالی طوسی مکنی به ابی الفتح برادر امام محمد غزالی بوده است ....
قاضی احمد غفاری . [ اَ م َ دِ غ ِ ] (اِخ ) ابن محمد. شاعری است . زیاده از این شعری از او مسموع نشد:پس از عمری نشیند گر دمی پیش من آن بدخو...
قزلباش خواجه احمد. [ ق ِ زِ خوا / خا ج َ اَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل واقع در 33000 گزی خاور سه کوهه ، نزدیک ...
کلاته احمد سلطان . [ ک َ ت ِ اَ م َ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . محلی کوهستانی و معتدل است . (از فر...
ابن احمد سجستانی . [ اِ ن ُ اَ م َ دِ س ِ ج ِ ] (اِخ ) دعلج بن احمدبن دعلج بن عبدالرحمن . معدل و محدث ، صاحب کتاب مسند. وفات او در بغداد به سا...
بالا احمد چاله پی . [ اَ م َ ل َ پ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل که در 14 هزارگزی جنوب باختری بابل بر کنار ...
حمام شاهزاده احمد. [ ح َ دِ اَم َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک . کوهستانی و گرمسیری و مالاریائی است . دارای 300 تن سکنه است . آ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ابوعلی حسن بن احمد بن عبدالغفار بن محمد بن سلیمان بن آبان نحوی فارسی که به اختصار ابن درستویه خوانده می‌شود، از علمای بزرگ نحو و از معاصرین و مصاحبین ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.