اخشید
نویسه گردانی:
ʼḴŠYD
اخشید. [ اِ ] (اِ) (بلغت فرغانه ) پادشاه پادشاهان . سلطان السلاطین . شاهنشاه . سیوطی در تاریخ الخلفاء گوید: اخشید بمعنی ملک الملوک است . (تاج العروس ). یافعی گوید: بکسرالهمزة وبالخاء والشین والذال المعجمات والیاء المثناة تحت بعدالشین و معناه ... ملک الملوک . || نام عام امراء سغد. || نام عام امراء فرغانه . (آثارالباقیه ). چون شار غرچه و شیر بامیان و شاه و ملک و جز آن . و رجوع به آل اخشید و اخشید محمد... شود.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اخشید. [ اِ ] (اِخ ) (آل ...) رجوع به آل اخشید و طبقات سلاطین اسلام تألیف لین پول ص 58 و 59 شود.
اخشید. [ اِ ] (اِخ ) ابن طغج . رجوع به اخشید محمد... شود.
اخشید. [ اِ ] (اِخ ) سارک (؟). حاکم سمرقند. خوندمیر در حبیب السیر آورده : در سنه ٔ ست و خمسین (56 هَ . ق .) معاویة عبیداﷲبن زیاد را از حکومت خراس...
اخشید. [ اِ ] (اِخ ) محمدبن ابی محمد طغج فرغانی مکنی به ابی بکر، اول از ملوک اخشید صاحب مصر و حجاز. وی بسال 323 هَ . ق ./ 934 م . استقلال یا...
آل اخشید. [ ل ِ اِ ] (اِخ )خانواده ای از امرای ایرانی نژاد که از سال 323 تا 358 هَ .ق . در مصر و شام و دمشق و حرمین به استقلال فرمانروا بوده...
کاخ اخشید. [ خ ِ اَ ] (اِخ ) آقای سعید نفیسی نوشته اند: «... جایگاه «اخشید» پادشاه سمرقند و کاخهای وی در آنجا (مایمرغ ۞ ) بود و این روستا در...
ابوبکربن اخشید. [ اَ بو ب َ رِ ن ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به ابن الاخشید ابوبکر... شود.