گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اخطف نویسه گردانی: ʼḴṬF اخطف . [ اَ طَ ] (ع ص ) اخطف الحشا؛ باریک شکم . (منتهی الارب ). || (ن تف ) نعت تفضیلی از خَطف . رباینده تر: اَخطَف ُ مِن قِرِلی ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی اخ تف اخ تف . [ اَ ت ُ ] (اِ مرکب ) بلغمی که از گلو با آواز بدهن آرند و بیرون اندازند. آب دهان . خیو. بصاق . بزاق . || باستهزاء، نشان دولتی بر سینه... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود