اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اخلال

نویسه گردانی: ʼḴLAL
اخلال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ خِل ّ. دوستان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
اخلال .[ اِ ] (ع مص ) خلل آوردن . خلل و رخنه کردن . خلل رسانیدن . (مؤید الفضلاء). زیان رسانیدن : اخلال در معنی . اخلال بمقصود. اِخلال به وز...
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: دروش doruŝ (پهلوی: druŝ)***فانکو آدینات 09163657861
مخل، کسی که خلل در کاری وارد می کند، آن که بر هم می زند و مانع و سد راه می شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.