اخلال
نویسه گردانی:
ʼḴLAL
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: دروش doruŝ (پهلوی: druŝ)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
اخلال .[ اِ ] (ع مص ) خلل آوردن . خلل و رخنه کردن . خلل رسانیدن . (مؤید الفضلاء). زیان رسانیدن : اخلال در معنی . اخلال بمقصود. اِخلال به وز...
اخلال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ خِل ّ. دوستان .
مخل، کسی که خلل در کاری وارد می کند، آن که بر هم می زند و مانع و سد راه می شود.