اذرقی
نویسه گردانی:
ʼḎRQY
اذرقی .[ ] (اِ) غیر اذارقی است و در ترجمه ٔ باهرومست جوک مذکور است که آن شبیه به زبدالبحر است در نهایت حدت و بغایت محلل و مسکن دردهای بارده ٔ مزمنه و خوردن آن بقدر دانگی کشنده باشد و در اطلیه مستعمل است و ظاهراً قسم پنجم زبدالبحر باشد. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
ازرقی . [ اَ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به ازرق : هفت چرخ ازرقی در رق اوست پیک ماه اندر تب ودر دق اوست . مولوی .|| (اِخ ) یکتن از پیروان ابی ...
ازرقی . [ اَ رَ ] (اِخ ) احمدبن الولیدبن عقبةبن الازرق بن عمروبن الحارث بن ابی شمر الغانی المکی ، مکنی بابی محمد و معروف بازرقی ، منسوب بجد ا...
ازرقی . [ اَ رَ ] (اِخ ) محمدبن عبدالکریم مکنی به ابی الولید. رجوع به محمدبن عبدالکریم ... شود.
ازرقی . [ اَ رَ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن احمدبن محمدبن الولیدبن عقبةبن الازرق . یکی از اصحاب اخبار و سیر. و کتاب مکه و اخبار و کوهها و اودیه ...
ازرقی . [ اَ رَ ] (اِخ ) هروی ابوبکر ۞ زین الدین بن اسماعیل الورّاق الازرقی الهروی . پدر وی اسماعیل ورّاق معاصر فردوسی بود و فردوسی هنگام ...