اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ازرقی

نویسه گردانی: ʼZRQY
ازرقی . [ اَ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به ازرق :
هفت چرخ ازرقی در رق اوست
پیک ماه اندر تب ودر دق اوست .

مولوی .


|| (اِخ ) یکتن از پیروان ابی راشد نافعبن ازرق . ج ، ازارقه . رجوع به ازارقه و انساب سمعانی (کلمه ٔ ازرقی ) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ازرقی . [ اَ رَ ] (اِخ ) احمدبن الولیدبن عقبةبن الازرق بن عمروبن الحارث بن ابی شمر الغانی المکی ، مکنی بابی محمد و معروف بازرقی ، منسوب بجد ا...
ازرقی . [ اَ رَ ] (اِخ ) محمدبن عبدالکریم مکنی به ابی الولید. رجوع به محمدبن عبدالکریم ... شود.
ازرقی . [ اَ رَ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن احمدبن محمدبن الولیدبن عقبةبن الازرق . یکی از اصحاب اخبار و سیر. و کتاب مکه و اخبار و کوهها و اودیه ...
ازرقی . [ اَ رَ ] (اِخ ) هروی ابوبکر ۞ زین الدین بن اسماعیل الورّاق الازرقی الهروی . پدر وی اسماعیل ورّاق معاصر فردوسی بود و فردوسی هنگام ...
اذرقی .[ ] (اِ) غیر اذارقی است و در ترجمه ٔ باهرومست جوک مذکور است که آن شبیه به زبدالبحر است در نهایت حدت و بغایت محلل و مسکن دردهای ب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.